در کنوانسیون ژنوساید و اساسنامه ی دیوان بین المللی کیفری، ارتکاب ژنوساید بعنوان خطیرترین جنایت بین المللی، علیه گروههای ملی، قومی، مذهبی و نژادی تعریف شده است. در زمان تصویب این اسناد از جمله ایرادات وارده این بود که بواسطه ی تمایلات سیاسی برخی دولتها، گروههای سیاسی از شمول تعریف ژنوساید خارج می مانند؛ حال آنکه تاریخ بشر، فزونی جنایات هولناک علیه گروههای سیاسی را گواهی می دهد. برخی صاحب نظران از دهه ی هشتم قرن بیستم به بعد تلاش کردند با ارائه ی نظریه ی ژنوساید سیاسی یا سیاسی کشی این نقص را جبران نمایند. آنها با بهره گیری از پویایی حقوق بین الملل کیفری، عناصر مادی و معنوی ژنوساید را بر این جنایت منطبق کردند و در نتیجه، می توان گفت اکنون محور اصلی چالش برای شناسایی قطعی این جنایت در حقوق بین الملل رکن قانونی است. تفسیری غایت محور از حقوق بین الملل کیفری و جرم انگاری ژنوساید ما را در نهایت به این نتیجه رهنمون می شود که شاید زمان بازنگری اسناد بین المللی در این خصوص فرا رسیده است.