شواهد حاکی از آن است که میزان عواطف مثبت در سالمندی کاهش مییابد و از این رو، شناخت عوامل مؤثر بر عواطف سالمندان میتواند نقش مهمی در تهیه پروتکلهای درمانی برای این گروه سنی داشته باشد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با عواطف مثبت و منفی از طریق نقش میانجی سبکهای خاطره پرازی در سالمندان انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل معادالت ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان حداقل 60 سال استان همدان بود که از میان آنها به صورت در دسترس 400( 210 مرد و 190 زن( سالمند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. اعضای نمونه به پرسشنامههای سبکهای دلبستگی بزرگساالن کولینز و رید، عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران و سبک خاطرهپردازی سالمندان امانی و همکاران پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل معادالت ساختاری نشان داد که مدل مفروض این مطالعه از برازش مناسبی در نمونه مورد مطالعه برخوردار است. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن رابطه مستقیم مثبتی با خاطرهپردازی مثبت، و رابطه مستقیم منفی با خاطرهپردازی منفی دارد و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها رابطه مستقیم مثبتی با خاطرهپردازی منفی دارد. به عالوه، خاطرهپردازی مثبت به ترتیب رابطه مستقیم مثبت و منفی با عواطف مثبت و منفی داشت و خاطرهپردازی منفی به ترتیب رابطه مستقیم منفی و مثبتی با عواطف مثبت و منفی داشت. همچنین سبک دلبستگی ایمن، هم از طریق خاطرهپردازی مثبت و هم منفی، رابطه غیر مستقیمی با عواطف مثبت و منفی نشان داد. سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها از طریق خاطرهپردازی منفی با عواطف مثبت و منفی رابطه غیر مستقیم داشتند. این نتایج بر اهمیت شکلگیری الگوهای کارکردی درونی بر اساس نوع خاطره پردازی و روایتگری بین مراقب و کودک، و اثرات مادامالعمر این الگوها تأکید دارد.