یکی از مسائل مهم در مطالعه ساختارهای خلیج فارس تفسیر شکستگیها و گسلهای پیسنگی و تأثیر آنها بر الگوی تکامل ساختاری، ارتباط زایشی و هندسی ساختارهای موجود و تأثیر واحدهای جدایشی بر روی هندسه چینخوردگیها میباشد. میدان بهروز یکی از ساختمانهای جنوب خاوری خلیج فارس با روند شمال باختری-جنوب خاوری به حساب میآید. با توجه به نقش بهسزای شکستگیها در کیفیت مخازن و همچنین اهمیت تحلیل ساختاری در مطالعه مخازن نفت و گاز، سعی شدهاست یک تحلیل ساختاری مناسب مبتنی بر شناسایی گسلها و ساختارها ارائه شود که میتواند در جهت بهرهبرداری از هیدروکربنها مفید واقع شود. برای ترسیم گسلها و همچنین افقهای چینهشناسی از اطلاعات حفاری چاه و تطبیق آنها بر روی نیمرخهای بازتاب لرزهای که تبدیل به عمق شدهاند، استفاده شدهاست. تمامی گسلهای تفسیرشده در محدوده موردمطالعه از نوع نرمال بوده و گسلهای کوچک و فرعی نیز تابع روند گسلهای اصلی در منطقه تشکیل شدهاند. همچنین چگونگی حرکت دیاپیر نمکی در محدوده میدان از اهداف مهم در این پژوهش بوده که مکانیسم فعالیت آن با استفاده از نقشههای خطوط همتراز زیرسطحی و نقشههای همضخامت تهیهشده برای رأس سازندهای گروه خامی و دهرم تحلیل و تفسیر شدهاست. افزایش شیب لایهها از قدیم به جدید در نقشههای خطوط همتراز زیرسطحی مشهود است و بیانگر فعالیت بیشتر دیاپیر در افقهای قدیمیتر میباشد. دیاپیری که در محدوده میدان فعالیت داشتهاست عمدتاً تا سازند فهلیان-هیث و یا سطح سازند سورمه بالا آمدهاست. دیاپیر شمال خاوری محدوده که در برخی از نیمرخها قابل مشاهده است، فعالیت بیشتری داشته و تا سطح گچساران نیز لایههای زیرین خود را با شکستگی مواجه کردهاست. فعالیت این دیاپیر در نقشههای همضخامت تهیهشده برای رأس سازندهای گروه دهرم بیشتر به چشم میآید و نازکشدگی قابل توجهی در آنها دیده میشود. نتایج حاصل نشان دادند که شکلگیری ساختمان بهروز به علت تحرکات نمک هرمز بوده و منجر به چینخوردگی واحدهای پالئوزوئیک و مزوزوئیک شدهاست. با توجه به تغییر ضخامت واحدهای رسوبی و مؤلفه نرمال گسلهای تفسیرشده در نیمرخهای بازتاب لرزهای احتمال نقشداشتن واحدهای تبخیری پالئوزوئیک در تکامل ساختمان مورد مطالعه زیاد است.