هوشنگ اﺑﺘﻬﺎج (ه. اﻟﻒ. ﺳﺎﯾﻪ) از ﻧﺎﻣﺪارﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮان ﻣﻌﺎﺻﺮ در ﺣﻮزهی ﻏﺰل و ﺷﻌﺮ ﻧﻮ است. اشعار سایه غالباً حول محور عشق و مسائل سیاسی ـ اﺟﺘﻤﺎعی است. اوج پرداختن ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت سیاسی ـ اجتماعی در ﺷﻌﺮ ﺳﺎﯾﻪ، سالهای دههی سی تا شصت اﺳﺖ. در اﯾﻦ سالها ﺳﺎﯾﻪ ﺣﻀﻮری ﻓﻌﺎل ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ رویکردی اﻧﺘﻘﺎدی و اعتراضی دارد. اﺷﺎرات عرفانی ملایمی ﻧﯿﺰ در برخی ﻏﺰلهای اﺑﺘﻬﺎج دﯾﺪه میﺷﻮد. در اﯾﻦ اشعار، ﺗأﺛﯿﺮپذیری از ﻣﻮﻻﻧﺎ را میتوان دید. اﺷﻌﺎر ﻋﺮﻓﺎنی سایه رنگی ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ دارﻧﺪ. شیرکو بیکس (Şêrko Bêkes)- شاعر کُرد عراقی - ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺗﺮﯾﻦ و ﻧﺎﻣﺪارﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺎﺻﺮ کرد اﺳﺖ. وی ﺷﺎﻋﺮی ﻓﻌﺎل و پرکار ﺑﻮد که از ﺳﻼح ﺷﻌﺮ ﺑﺮای ﺑﯿﺪارگری و ﻣﺒﺎرزه ﻋﻠﯿﻪ ﻇﻠﻢ و اﺳﺘﺒﺪاد اﺳﺘﻔﺎده کرد. ﻋﺸﻖ، اﻧﺴﺎن، آزادی و وﻃﻦ درون ﻣﺎﯾﻪﻫﺎی اﺻلی ﺷﻌﺮ ﺷﯿﺮکو اﺳﺖ. مهاجرت و دوری شاعر از وطن، در کنار پرداﺧﺘﻦ ﺑﻪ عشق، مسائل سیاسی ـ اجتماعی و تعهد نسبت به وطن، امکان ﻣﻘﺎﯾﺴﻪی ﺷﻌﺮ ﺷﯿﺮکو بیکس را ﺑﺎ هوشنگ ابتهاج فراهم می-کند. زبان و بیان بیکس در بیان واقعیات اجتماعی و انتقادها، صریحتر و تندتر است؛ در مقابل، سایه غالباً با زبان و بیانی نمادین و غیرمستقیم سخن میگوید. پژوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑﺎ رویکردی ﺗﻄﺒﯿقی، بر اساس مکتب آمریکایی ﺑﻪ ﺑﺮرسی و تحلیل درونﻣﺎﯾﻪﻫﺎی ﺷﻌﺮ این دو شاعر معاصر و بیان ﺷﺒﺎهتها و تفاوتها میپردازد.