مکاتب ادبی غرب را با آثار ادب فارسی نمی توان کاملاً قابل تطبیق دانست؛ با این حال، وجود شباهت ها و ویژگی های مشترک بین برخی از این مکاتب با متون ادب فارسی غیرقابل انکار است. سورئالیسم به عنوان یک مکتب ادبی و هنری در ابتدای قرن بیستم ظهور کرد. بسیاری از اصول این مکتب را در عرفان ایرانی به ویژه در آن دسته از متون ادب عرفانی که وجد و شور و حال غلبه دارد، می توان دید. در رباعیات عطار نیز، بسیاری از ویژگی های سورئالیسم با بسامدهای گوناگون دیده می شود؛ از جمله نگارش خودکار، رها شدن از خود، پناه بردن به عالمی دیگر، توصیف مستی، تصاویر غریب و شگفت و بسیاری متناقض نما. عطار در توصیف احوال عرفانی به متناقض نما توجه ویژه ای دارد؛ از این رو، متناقض نماهای عرفانی در رباعیات عطار بسامد بالایی دارد؛ از سوی دیگر، خلاف آنچه در غزل عطار دیده می شود، در رباعیات او اصطلاحات میخانه ای و توصیف مستی را کمتر می توان دید.