دانش زبانشناسی شعب متعددی دارد که مهمترین آنها عبارت است از دستور،لغت شناسی و آواشناسی.پایه ی زبان شناسی جدید دستور سنتی بوده است.از همین رو این دو فن ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.نظریه ی دستور وابستگی یکی از نظریه های ساختگرا و صورتگراست که از طریق بررسی روابط وابستگی بین عناصر هسته و وابسته در زبان به توصیف ساختهای نحوی در زبانهای گوناگون می پردازد.استخراج چنین ساختهایی از زمره ی مهمترین وظایف تحلیل نحوی است.زیرا این ساختها اساس تمام ساختهای نحوی هر زبانی را تشکیل می دهند.در این رساله از بین متون نثر فارسی قرون ششم و هفتم متونی را که موضوع، محتوا و سبک نگارش آنها با زبان فارسی معیار آن دوره نزدیکی بیشتری دارند گزینش شده است.سپس بر اساس نظریه ی دستور وابستگی تعداد و نوع متممهای افعال بررسی شده اند.با تکیه بر نتایج به دست آمده به ساختهای ظرفیتی افعال و ساختهای بنیادین جمله در دوره ی مذکور رسیده ایم.از دیگر نتایج این پژوهش دست یافتن به ساختهای بنیادینی بود که در فارسی معیار عصر حاضر کاربرد نداشته و منسوخ گشته اند.همچنین ساختهای بنیادین پرکاربرد در این دو قرن به تفکیک هر اثر به دست آمد.