پیرامون آثار نقاشی دوران قاجار از منظر هنری به ویژه تحلیل های دیداری، مطالعات ارزشمندی انجام شده اما شناخت دقیق تر آنها نیازمند کاربرد رویکردهایی فرازیبا شناختی همچون جامعه شناسی هنر است، زیرا منطبق بر اسناد تاریخیِ مصور به ویژه نقش برجسته های باستانی ایران، کنش اجتماعی هنر در خدمت به ساختار سیاسی حاکم آشکار بوده و بر این اساس، نوشتار پیش رو با انتخاب نخستین تصویر مندرج در نمره 1 دومین روزنامه درباری دوران ناصری به بررسی کارکرد اجتماعی آن مبتنی بر رویکردی به نام بازتاب پرداخته تا بتواند پاسخ گوی این سوال باشد که درج نقش چهارمین شاه قاجار در روزنامه مذکور بازتاب چه کنش های اجتماعی بود؟ این نوشتار با مطالعه نقاشی ناصرالدین شاه در روزنامه مذکور، در پی دستیابی به خوانشی نوین و تحلیلی فرازیباشناختی است، لذا هدف از آن، واکاوی موضوع نه از منظر ساختار بصری و نه گرافیک مطبوعاتی است، بلکه هدفش معطوف به شناسایی کنش های اجتماعی اثر یاد شده است. نوشتار پیش رو از نوع کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری معلومات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای و خوانش اسناد مصور می باشد. به منظور پاسخ به پرسش نوشتار، رویکرد آن بر پایه نظریه بازتاب تعیین گردید، زیرا نظریه مذکور، بر این ایده استوار است که آثار هنری، ناقل مفاهیم متعددی در مورد اوضاع جامعه همچون ساختار سیاسی حاکم می باشد. نتیجه حاصل از پژوهش، گویای آن است که زبان رسای هنر به عنوان راهبردی تبلیغاتی، کنشی موثر در راستای تقویت سلطه سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه داشته و بر این اساس، ناصرالدین شاه، آگاهانه دستور شکل گیری طیفی از هنر را به گونه ای مهیا ساخت که قادر به بازتاب چهره قدرت و توان سلطنت او به شکل حقیقتی بدیهی باشد و این مهم از یکسو بازتاب کنش اجتماعی هنر از دیرباز بوده و از سوی دیگر، بازتاب پیوند دو جانبه، بین هنر با سیاست و بالعکس سیاست با هنر می باشد.