صنیع الملک به دلیل نوآوری هایش در گذار گرافیک ایران از مرحله تولید تک نسخه ای به مرحله انبوه صنعتی نقشی کلیدی داشت لذا می توان وی را از بانیان گرافیک ایران دانست. با کمی تأمل بر اقدامات وی تاثیر تحولاتی خارج از قلمرو هنر به عنوان زیرساخت بدعت های وی آشکار می شود اما چه تحولاتی، طلیعه شکل گیری این نوآوری ها بود؟ این مقاله از نوع کیفی و به روش تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر داده های کتابخانه ای و مطالعه اسناد تصویری می باشد. رویکرد مقاله ملهم از جامعه شناسی هنر، بازتاب نام دارد. مبانی نظری بازتاب بر این ایده استوار است که جامعه و اصلاحات اجتماعی آن بر هنر اثر می گذارد. به تعبیر دقیق تر هنر به عنوان بخشی از لایه های فرهنگی جامعه همواره متاثر و ملهم از تغییرات جاری در متن آن می باشد، بنابراین نمی تواند مستقل از جامعه باشد. هدف اصلی مقاله، آن است که هر چند در گاه قاجار، نامی از گرافیک وجود نداشت، اما تحولات سیاسی، فرهنگی و صنعتی ایران، بستر تحقق ابعاد نوینی از گرافیک به ویژه گرافیک مطبوعاتی را ممکن ساخت. دستاورد این مقاله، ذکر آن است که طراحی گرافیک ایران نه تنها به یکباره و در خلاء شکل نگرفت بلکه بازتاب و محصول وجود روابط انضمامی میان هنر و اصلاحات ابعاد گوناگون جامعه بوده است و این نتیجه بی آنکه خلاقیت هنرمندان پیشکسوتی چون ابوالحسن غفاری را رد سازد بیان می نماید که سیر تکوینی هنر فقط معطوف به کنش های فردی هنرمندان نبوده بلکه برپایه زنجیره ای از اصلاحات جامعه شکل گرفته و می گیرد.