بررسی فلزکاری ایران دوره اسامی، به ویژه آلیاژهای آن می تواند از جایگاه و اهمیت خاصی در بازشناسی این صنعت داشته باشد. با مراجعه به متون علمی دوره اسامی، به نام برخی از آلیاژها بر برخورد می شود که هنوز ناشناخته اند. دلیل این موضوع آن است که در گذشته دانش های گوناگونی مانند، فلزگری و ساخت آلیاژها، داروسازی، شیمی و ... به نحوی با کیمیاگری بودند. از سوی دیگر، بسیاری از کیمیاگران سعی م یکردند تا اسرار کار خود را مخفی نگه دارند. همین امر باعث شده به سادگی نتوان به چگونگی ساخت آلیاژها در این دوره پی برد، موضوعی که پژوهشگران این حیطه به آن توجه چندانی نکرده اند. نتیجه نیز، مشخص بوده، به این صورت که در این راستا یعنی برقراری ارتباط بین نام آلیاژهای رایج در این دوره و داده های جدید باستان شناسی گرچه تاکنون تلاش ها و پژوهش های گوناگونی صورت گرفته، ولی هنوز ابهامات فراوانی در این زمینه وجود دارد. در بیشتر موارد پژوهشگران چند آلیاژ جداگانه که در متون اسامی از آن ها نام برده شده را بایکدیگر اشتباه می گیرند. از جمله این خطا ها، می توان به سه همبسته «هف تجوش « ،» طالیقون » و «سپیدروی » اشاره نمود که بیشتر اهل فن، آن ها را با «برنز سفید » همسان پنداشته اند؛ اما این دیدگاه درست نبوده و در مقاله حاضر با دلایل گوناگون اثبات خواهد شد که «هفت جوش ،» «طالیقون » و «سپیدروی »، سه آلیاژ جداگانه بوده و تنها «سپیدروی » را می توان با «برنز سفید » یکی دانست؛ علاوه بر آن دو آلیاژ دیگر به نام های «پتروی » و «دراروی » که در کتب اسامی از آ نها نام برده شده و شواهد باستان شناسی نیز، درستی آن ها را تأیید می کنند، برای نخستین بار معرفی و مورد مطالعه و بررسی قرارخواهند گرفت.