در سالیان اخیر دیدگاه های نوینی در علوم وابسته به سلامت به شکل عام و در علم روانشناسی به شکل خاص در حال شکلگیری و گسترش می باشد. هدف این علوم نوین تمر کز بر سلامتی و بهزیستی همچنین تبیین ماهیت آن در این علم می باشد. برای تبیین این سازه مفهومی؛ گلداسمیت و همکاران 1 ( 1997 (، بهزیستی ذهنی را، دریافت های فرد از میزان هماهنگی بین اهداف تعیین شده با پیامدهای عملکردی خویش تعریف کرده اند که در فرآیندهای ارزیابی مستمر حاصل می شود و در نهایت منجر به رضایت یا عدم رضایت درونی در توالی زندگی فردی خویش می گردد)گلداسمیت و همکاران، 1997 (. بهزیستی ذهنی 2 جزء روانشناسی کیفیت زندگی است و در حیطه رفتارهای هیجانی، عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی طبقه بندی می شود که داری دوبخش اصلی است.