چکیده: کتاب کلیله و دمنه را میتوان از آثار مهم و بلیغ ادب فارسی دانست. این کتاب تعلیمی، علی رغم فراوانیِ شخصیت-ها و حکایات، از بررسی بلاغی و اقناعی به دور مانده است. پژوهش پیش رو میکوشد تا به تبیین و تحلیل مؤلفههای سه گانه بلاغت ارسطویی در این کتاب مهم بپردازد. لوگوس یکی از این اصول و مؤلفههای بلاغی است که به معنی به کارگیری گفتگوی مستدل، منطقی و عقلانی برای همراه کردن مخاطب با خود است. پاتوس به معنای برانگیختن احساسات و شور عاطفی مخاطب است و اِتوس به معنی وجاهت و منش سخنور و ارائه یک تصویر درخور اعتماد و متمایز در نگاه مخاطب است که باب «شیر و گاو»، به دلیل جای دادن آشنایی اولیه شخصیتهای مختلف در خود، اوج کاربرد آن به شمار میرود. این پژوهش ضمن معرفی گونهای از اقناع، تحت عنوان «اقناع نفس» که مورد توجه کتابهای خطابه نبوده است؛ اصول فرعی اقناع همانند زبان بدن، سبک و لحن بیان را نیز در این کتاب ادبی بررسی کرده است.به نظر میرسد اصول بلاغت ارسطویی در کلیله و دمنه حضور پررنگ و قابل توجهی دارند و شخصیتهای مختلف ان، بارها پای این اصول را به داستانها و حکایات باز میکنند. یکهتاز بلاغت ارسطویی در کلیله و دمنه را میتوان «دمنه» دانست که با قرار گرفتن در جایگاه اتهام، سعی دارد خود را بیگناه جلوه دهد. شخصیتهای مختلف دیگر نیز، هر یک به فراخور شرایط و به میزان هوش و مهارت خود از اصول بلاغت ارسطویی و اصول فرعی اقناع بهره جستهاند.