اسطوره اساسا چهار کارکرد دارد اولین کارکرد ان نقش عرفانی است در واقع درک شگفتی جهان و انسان و تجربه حرمت در مقابل این راز است .اسطوره ، جهان را در مقابل بعد راز ، و درک رازی که زیر بنای همه صورت هاست می گشاید کارکرد دوم بعد کیهان شناختی است که علم به ان می پردازد – به شما نشان می دهد که شکل کیهان چگونه است . اما به شیوه ای نشان می دهد که راز هم باز به جای بماند کارکرد سوم نقش ان جامعه شناختی است – حمایت کردن از یک نظم اجتماعی معین و اعتبار بخشیدن به ان کارکرد چهارم ان تعلیم وتربیت است وبه نحوی سپری کردن یک زندگی تحت هر شرایطی تکامل فرد از وابستگی به جوانی ، بلوغ و خروج ان و سپس نحوه مرتبط شدن با این جامعه ونحوه ارتباط دادن این جامعه با جهان طبعت و کیهان این چیزی است که اسطوره ها درباره اش صحبت می کنند