ساختارگرایی نام جنبشی در معماری و برنامه ریزی شهری است که در حدود اواسط قرن بیستم میلادی اتفاق افتاد. این جنبش، واکنشی به عملکردگرایی کنگره بین المللی معماری مدرن که به بیانی تهی از زندگی از برنامه ریزی شهری انجامیده بود که هویت باشندگان و ساکنین و فرم های شهری را نادیده می گرفت. ساختارگرایی در معنای عام یک مکتب فکری است که در مکان ها و زمان ها و رشته ها و زمینه های مختلف ظهور و بروز یافته است. ساختارگرایی را می توان در زبان شناسی، انسان شناسی، فلسفه و هنر یافت. در ابتدای مقاله و نوشتار عمومی ساختار گرایی تعاریف زیر آمده است: «ساختار گرایی یک پارادایم نظری است که عناصر فرهنگ را برجسته می کند و باید در ارتباط با یک نظام در برگیرنده بزرگتر دیده شود.» سیمون بلک برن نیز متناوباً به طور مختصر بیان داشته است که، «ساختار گرایی اعتقادی است مبتنی بر این که پدیده زندگی انسان پدیده ای معلوم و مفهوم نیست مگر در روابط متقابل آنها. این روابط ساختاری را شکل می دهند، و در پس گوناگونی های محلی پدیده های ظاهری قوانین دائمی از فرهنگ انتزاعی در جریان است». کتاب ساختارگرایی در معماری و برنامه ریزی شهری ضمن مروری بر اصول این جنبش و مفهوم ساختارگرایی به معرفی نظریه پردازان و تجارب کلیدی در این حوزه می پردازد.