توسعه شهرها به طور مداوم با ظهور پدیده های مختلف همراه می باشد. آثار فضایی-اجتماعی در شهرهای معاصر ناشی از نادیده گرفتن فرآیند انسجام در عناصر شکل شهر و بی توجهی به استخوان بندی بافت تاریخی می باشد: رشد شهرها در مقیاس کلان، احداث بلوک های ناپیوسته، پراکندگی ساختمان های بلندمرتبه در فضاهای وسیع و بدون شکل، فقدان پیوستگی فضایی، گسستگی ارتباط فضایی عناصر مختلف با یکدیگر و با بافت شهری پیرامون آن، تفکیک ساختارها به لحاظ تفکیک عملکرد ها، فقدان سلسله مراتب قلمروهای عمومی، تضاد میان الگوهای مختلف و تمایز آشکار میان نو و کهنه که شهر را همچون پاره های از هم جدا شکل داده است. به همین سبب است که میزان ارتباط ساکنین شهر با شهروندانش رو به افول می نماید. در این میان شهر های گذشته دارای آرایشی بودند که عناصر، آن را با یکدیگر و با کل شهر پیوند می داده است. برخی با بازگشت به گذشته و فارغ از همه ی تحولاتی که در این قرن رخ داده سعی در تکرار و تقلید از شهرهای گذشته داشته اند و برخی با برنامه های نوسازی و طرح های کالبدی به دنبال پاسخی برای مسائل ذکر شده در بالا برمی آیند. حفاظت از بافت تاریخی و از سوی دیگر نوسازی با مداخلات مستقیم دو رویکرد اساسی در مواجهه با بافت تاریخی می باشند. لذا هدف این پژوهش ضمن مرور دیدگاه ها و نظریات و تجارب دنیا پیرامون موضوع، اقتباس اصول و قواعد پیوند دهنده ی شهر و انطباق آنها با حیات دگرگون شده ی شهر معاصر می باشد. در اینجا سوالات زیر مطرح می شود الگوی ساختاری شهرهای قدیمی ما چگونه بوده اند ؟ چرا باید به الگوی ساختاری شهرهای قدیمی توجه بشود؟ چگونه می شود الگوهای ساختاری قدیم را با زندگی معاصر هم پیوندکرد؟ این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است و از طریق مطالعه اسناد و مشاهدات میدانی ، تحلیل محتوای کیفی و بررسی تجارب به چهارچوب مفهومی ای می رسد . در این راستا بافت تاریخی شهر ملایر به عنوان مورد پژوهی ارائه می گردد. روند رشد و توسعه شهر ملایر همچون بسیاری از شهرهای ایرانی از یک هسته ی اصلی تشکیل شده که در گذر از ادوار تاریخی و رسیدن به نقطه ی کنونی شهر در می یابیم شهر ملایر نیز از گزند ناملایمتی های نسنجیده در امان نبوده و نیازمند بازآفرینی شهری بخصوص در بخش تاریخی شهر و ایجاد هم پیوندی میان ساختار کهن با سازمان فضایی و اجتماعی شهر معاصر می باشد. که از نقطه نظر