بررسی و تعیین غیرروایی رابطه میان فضای زیست و جامعه، موضوعی است که در مطالعات خالقان فضا (معماران، طراحان شهر و منظر و نظریهپردازان در این زمینه) و متخصصان اجتماعی (جامعهشناسان، انسانشناسان و غیره) مورد کمتوجهی قرار گرفته است. در عین اینکه علوم محیطی قادر نبوده چارچوب نظری قانعکنندهای برای نقش اجتماع عرضه کند، در علوم اجتماعی نیز ادراک مفاهیم فضا و محیط به درجه قابلقبولی نرسیده است. تلاش برای رفع این کوتاهی بهمثابه حلقه مفقودهای که بهسختی قابل دستیابی است، بیتردید به بسیاری از مسائل رایج محیطی پاسخ خواهد گفت. مقاله حاضر با هدف واکاوی ارتباط و همبستگی پیکربندی فضایی و شرایط توسعهیافتگی محلات اصفهان، سعی کرده است بهنوعی به رفع این کاستی کمک کند. برای این منظور، در 188محله شهر اصفهان این ارتباط به روش همبستگی و در سه سطح کلان، میانی و محلی آزمون شد که در این مسیر تحلیل پیکربندی فضایی محلات با استفاده از روش چیدمان فضا و تعیین سطح توسعهیافتگی آنها به کمک روش تاپسیس صورت گرفتهاست. نتایج این بررسی نشان میدهد گرچه در دو مقیاس کلان و میانی، رابطهای معنادار دیده میشود؛ اما میزان این همبستگی ضعیف است. در مقیاس محلی نیز اساساً ارتباط معناداری وجود ندارد. بر این اساس اگر در شهر اصفهان قرار باشد به کمک تغییراتی در پیکربندی فضایی شهر وضعیت یکپارچگی ساختاری شهر و وضعیت توسعهیافتگی محلات را بهبود بخشید، بهجای مداخله و تغییر در شبکه دسترسی محلی، اولویت با تغییر در محورهای واسط میان محلات و همچنین محورهای اصلی شهر است با این ملاحظه که نباید انتظار داشت این تغییرات بهطور حتم بر وضعیت توسعهیافتگی محلات تأثیر مثبت بگذارد