مقالۀ حاضر درصدد تبیین نسبت فقه و عرفان و بیان تأثیر نگاه عرفانی در فرآیند اجتهاد است. با تأمل در فرآیند اجتهاد میتوان علوم مؤثر بر فرآیند اجتهاد را از انحصار چند علم محدود خارجنمود. از مسیر این پیشفرضها است که مجتهد به فتوا میرسد و عرفان نیز اگر نگوییم مؤثرترین، حداقل یکی از مبانیِ مؤثر بر فرآیند اجتهاد است. بر این اساس، بخش دوم مقاله به مطالعۀ موردی فتوای ابنعربی در مورد جواز امامت زنان بر مردان در نماز جماعت ( برخلاف نظر مشهور فقهای فریقین) میپردازد. در این راستا مبانی تفکیک انسانیت و حیوانیت، اشتراک زن و مرد در انسانیت، تأویل روایاتی که درظاهر حکم به برتری مردان میدهند و نگاه متفاوت به مقوله زوجیت و اجتهاد، از آثار ابنعربی استخراجشدهاست. لازم به ذکر است این نوشتار درصدد اثبات درستی این فتوای ابنعربی و تبیین وی از اجتهاد و جایگاه زنان نیست؛ بلکه هدف این است که اثبات گردد ابنعربی با چنین پیش فرضی، به چنان فتوای نادری رسیده است.