علم عرفان را می توان به دو بخش نظری و عملی تقسیم نمود. مطالعات حوزه ی عرفان نظری از نظم و گستردگی بیشتری برخوردار است در حالی که در حوزه ی عرفان عملی پژوهشها هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ کیفیت در مرتبه ی نازل تری قرار دارند. مقاله ی حاضر می کوشد با جعل اصطلاح « عرفان شریعت محور» و « عرفان تصوف محور» نظم و نسقی به مطالعه ی روشهای سلوکی بدهد و با چنین اصطلاحی، زمینه را برای پژوهش تعالیم عرفای متأخر فراهم سازد. مطالعه ی موردی مقاله بررسی آرای آیت الله محمد هادی تألهی همدانی است که به عنوان مصداق عرفان شریعت محور معرفی می شود و برخی مؤلفه های آرای ایشان مورد مداقه قرار می گیرد. این مدل می تواند در پژوهشهای آتی در مورد سایر اندیشمندان نیز به کار گرفته شود.