دعا در همه ادیان آسمانی و بشری و علاوه بر آن، نزد حتی انسان های غیر دینی، به عنوان امر مقدس در ارتباط و گفتگو با ذاتی برتر و قدرتمندتر وجود دارد، که با گفتار یا مناسک آیینی، بخش وسیعی از زبان و ادبیات نیایشی اقوام و ملل و ادیان را دربرگرفته و یکی از ابزارهای انتقال تجارب روحانی و معنوی انسان ها محسوب میشود. دعا در قرآن کریم در دو جایگاه سوره های مکی و سورههای مدنی نمودی متفاوت دارد. این مفهوم در آیات مکی در تبیین هدایت بخشی به مشرکان بسیار استخدام گردیده و آن را به عنوان شیوه تبلیغی پیامبر اسلام (ص) در دستیابی به یکتاپرستی و معرفت وحدانیت خداوند قرار داده است. نحوه گزینش این مکانیزم تبلیغی در آیات مکی مبتنی بر شناخت مشرکان از ربوبیت خدا بوده و در این آیات، دعا با واژگان «ربّ» بیش از دعا با واژه «الله» نمودار شده است. از آن روی که مشرکان «ربّ» را می شناختند و گرچه وحدانیت او را نمیپذیرفتند، اما با ربوبیت سر ستیز نداشتند. قرآن از این تلقی درونی مشرکان و خدا ناباوران، که در هنگامه رنج ها و سختی ها به درگاه او دعا کرده و طلب استجابت می نمودند، استفاده نموده و همین مفهوم را که در میان آنان به یک گفتمان ارتقاء یافته بود، در جهت هدایتبخشی ایشان به کار گرفته است. اما در عین حال در تمامی این آیات، افزون بر توجه خداوند به دعاهایشان، استجابت دعا را فقط در ذات واحد پروردگار منحصر نموده و مشرکان را از پیروی خدایان دورغین منع کرده و برحذر می دارد. ما در این نوشتار این طریق دعوت به خداوند را، به عنوان گفتمان جهانی قرآن معرفی نموده ایم که پیامبر اسلام (ص) فارغ از مرزبندی های عقیدتی و دینی مردمان عصر نزول، آن را به مثابه تجربه مشترک همگان، وسیله هدایت و باورپذیری انسان ها قرار داده و در جهت تعالی بخشی به آن کوشیده است. این مطالعه توصیفی-تحلیلی که بر مبنای منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، در پی پاسخ به این سؤال است که آیا بهره مندی از تجربه مشترک دعا در دعوت پیامبر اسلام، صبغه اسلامی یافته یا در جهت هدایت عام انسان ها به کار رفته است؟