مهمترین نزاع و چالش میان اشاعره و معتزله بر سر آن بود که آیا کلام الهی را باید امری قدیم دانست یا حادث؟ با زبان و ادبیات امروزین می توان این نزاع را چنین بازگو و صورتبندی کرد: آیا کلام الهی امری تاریخی (حادث) است یا فراتاریخی (قدیم)؟ اشاعره پیروان قول به فراتاریخی، ازلی و ابدی بودن کلام الهی و معتزله قائلین به تاریخی، زمانی و مکانی بودن کلام الهی بودند. امروز نیز یکی از مهمترین چالشگاه های نظری میان معتقدان به متون مقدس با تفکر سکولار و نقادی های تاریخی آن از این متون، و نیز میان جریانات مختلف فکری در ادیان گوناگون از جمله در میان جریانات فکری مسلمانان همین پرسش است. اکنون جریان نواعتزالی به درستی دریافته است که دیگر نمی توان با مخاطب امروز بر اساس عقلانیت و مفروضات دیروز سخن گفت. این جریان دغدغه دفاع از باورهای دینی در جهان معاصر را دارد و، برخلاف رقبای اشعری مسلک خویش، به خوبی به این امر واقف گردیده است که بعد از قرون هفده و هجده به این سو، با بسط نگرش و آگاهی های تاریخی، دیگر نمی توان از پاره ای تعالیم، آموزه ها و احکام محلی، بومی، جغرافیایی و در یک کلمه تاریخی به منزله حقایقی ازلی، ابدی و فراتاریخی دفاع کرد. جریان نواعتزال گرایی و داعیان آن در ایران مانند دکتر سروش می کوشند تا با تکیه بر وجه بشری نبی و ارتباط متن مقدس با این وجه و با استفاده از مفاهیم و مقولاتی چون «تجربه نبوی»، «رؤیاهای نبوی» و... از یکسو رویداد تاریخی «وحی» را برای بشر امروزی، که بر اساس عقلانیت جدید می اندیشد، تبیین و قابل فهم سازند و از سوی دیگر محدودیت های تاریخی برخی از این تعالیم، آموزه ها و احکام محلی، بومی و جغرافیایی و لذا وصف غیر ازلی و غیر ابدی بودن آنها و ضرورت بازنگری و تغییر در آنها را نشان دهند. در مقابل جوابیه ها و نقدهایی برای نحوه اینگونه نگرش از منظر تحلیل فلسفی توسط بیژن عبدالملکی ارائه گردیده که محل بررسی و تحلیل در محافل آکادمیک می باشد.