پسماندهای شهری و روستایی، محصول جانبی زندگی اجتماعی است که با افزایش جمعیت شهرها به معضلی با پیامدهای روزافزون تبدیل شده است. گذشته از هزینه های بسیار بالای جمع آوری، حمل و نقل و امحای پسماندهای شهری، مخاطرات زیست محیطی ناشی از آن نظیر انتشار گازهای گلخانه ای و تولید سایر آلاینده های آب، هوا و خاک نیز بسیار جدی است و نگرانی های حاصل از ادامه این وضعیت باید همه اقشار جامعه و به ویژه مدیران شهری را به تفکر و عمل به منظور مقابله با این مخاطرات وادارد. روزانه بیش از 50 هزار تن زباله در کشور تولید می شود که این میزان در کلانشهرها روزانه بیش از 20 هزار تن و در شهرهای شمالی بیش از 6 هزار تن می باشد که بخش عمده آن در مراکز مدیریت پسماند دفن می گردد. با وجود حجم بالای زباله در شهرهای شمالی کشور بالغ بر 5391 تن در روز (با احتساب پسماند حاصل از فعالیت های توریستی)، امکان دفن آن ها به دلیل سطح بالای آب های زیرزمینی وجود ندارد؛ چرا که نفوذ پسماند و زباله به ویژه شیرابه های حاصل از آن به خاک و آب های زیرزمینی بسیار محتمل است که منابع آبی و حتی محصولات کشاورزی را آلوده کرده و سلامت ساکنین منطقه را به خطر خواهد انداخت. بر این اساس، مطابق با ماده 193 قانون برنامه پنجم توسعه، تا پایان سال چهارم اجرای این برنامه (برابر با سال 1394) هرگونه دفن زباله در شهرهایی با جمعیت بالای دویست هزار نفر و شهرهای ساحلی یا در حواشی تالاب های داخلی مطلقاً ممنوع است و شهرداری آن موظف به استفاده از روش ها و فناوری های نوین در راستای مدیریت پسماند خواهند بود؛ اما نحوه انتخاب مناسب ترین فناوری از میان مجموعه گزینه های موجود همچنان یکی از ابهامات به حساب می آید. حتی در مناطق با پتانسیل ایجاد دفنگاه، مکان یابی های غیراستاندارد و بدون ارزیابی، نبود فنس کشی و وجود حیوانات ولگرد در محل دفن، دفن غیر استاندارد، تلنبار و نپوشاندن زباله با خاک و پراکندگی زباله ها از جمله عواملی است که آلودگی های ناشی از پسماند را افزایش می دهد. در اکثر شهرهای بزرگ دارای مدیریت پسماند، پروژه های مختلف از اعتبارات استانی، ملی و داخلی شهرداری ها آغاز شده که به علت چالش های مختلف (از جمله عدم انتخاب و یا طراحی مناسب فناوری مورد استفاده بر حسب نیاز شناسایی شده در منطقه) گاهاً نیمه تمام باقی مانده یا پیشرفت مناسبی ندارد. یکی از رویکردهای