در جامعۀ امروز ایران، همچون کل جهان، بسیاری از افراد بر این عقیدهاند که انسانها نسبت به یکدیگر کم-اعتمادتر و یا بیاعتماد شدهاند. مطالعات اخیر در همین راستا از دیدگاههای متفاوت، همانند جامعهشناسی، روانشناسی، ادبیات و ... بر این عقیده صحه میگذارند (برای نمونه ارمکی و کمالی ،1383؛ محسنی و همکاران، 1390؛ بحری پور و رستگار،1392؛ نیازی و نصر آبادی، 1398؛ وثوقی و حیدری، 1390؛ جیان وو و همکاران، 2019؛ بلمن و لیلؤجا ،2015). منظور از اعتماد اجتماعی پذیرش خطر مواجهه و ارتباط با دیگران است، با این تصور که آنهـا چنـانکـه انتظـار مـیرود رفتـار خواهند کرد (شارعپور، 1385؛ والر و همکاران، 2007)، یا اینکه عمـدا در پـی آزار و اذیـت مـا نخواهنـد بـود (نیـوتن ،2004). اعتماد از گذشته-های دور در جوامع انسانی نقش مهمی ایفا کرده است، اما در دوران کنونی بر نقش و اهمیت آن افـزوده شـده اسـت. قابل ذکر است که در جوامع گذشته یا سنتی، اعتماد اجتماعی بیشتری در بین مردم وجود داشـته اسـت. در آن جوامـع احتمـالا نیازی به ابعاد گستردهتر اعتماد نبوده است، زیرا مردم بیشتر با کسانی ارتباط داشتند کـه بـهنـوعی بـا آنهـا آشـنا بـودهانـد. در جامعهای که از نعمت اعتماد اجتماعی برخوردار است، نظم، هماهنگی و همبستگی بیشتری وجود خواهد داشت (چلبی، 1384)؛ از نظر اقتصادی کارآمدتر خواهد بود (پاتنام ، 1384؛ فوکویاما ، 2001)، دموکراسی بهتر جریـان خواهـد داشـت (امانی 2007؛ پاکسـتون ،2007) و افـراد آن جامعـه از سـلامت بیشـتری برخـوردار خواهند بود (فرلاندر ، 2007). برایناساس و با توجه به فرضیۀ «وجود بیاعتمادی بیشتر موجود در جامعه نسبت به اعتماد» که در ذهن افراد جامعه و پژوهشگران نقش بسته است؛ مطالعات گستردهتری در این حوزه میطلبد تا به بهبود مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه کمک کند. همانطور که ذکر شد، از جنبههای اجتماعی، روانشناختی و ادبیات در حوزۀ «اعتماد» مطالعاتی انجام گرفتهاست، اما از دیدگاه علوم شناختی و بهویژه در حوزۀ زبان-شناسی شناختی، این حوزۀ مطالعاتی کمتر مورد