در این پژوهش به نحوه بیان عینی و ملموس احساس غم و شادی در زبان فارسی پرداخته ایم و برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که «آیا زبان فارسی یا به عبارتی جامعۀ ایران غمگین تر شده است؟». به این شیوه می توان الگوی شناختی زبان فارسی از جهت غمگین یا شادبودن را ارائه داد. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش شامل فیلم های سینمایی، داستان ها، ترانه ها، عناوین مطبوعاتی و اخبار می شود. این پیکره زبانی از دهه های 1347 تا 1357، 1358 تا 1367، 1368 تا 1377، 1378 تا 1387، 1388 تا 1397 استخراج شده است. دهه های مذکور به علت رخ داد های سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار برگزیده شده-اند. این رخدادها شامل انقلاب، جنگ، سازندگی، اصلاحات، و دوران پس از آن می باشد. سوالات تحقیق: 1) میزان افزایش یا کاهش غم و شادی در جامعه فارسی زبان ایران چگونه است؟ 2) چه عواملی بر این فرآیند (سیر صعودی یا نزولی دو مفهوم غم وشادی) تأثیر دارد و جامعه چه راهی را طی می کند؟ 3) الگوهای شناختی احساسات غم و شادی و میزان کاربرد عناصر زبانی از جمله استعاره های مفهومی، چه تغییراتی داشته است؟ 4) چه متغیرهایی و با چه بسامدی برای بیان این دو مفهوم به کار رفته است؟ اهداف تحقیق: 1. بررسی میزان افزایش یا کاهش غم وشادی در زبان فارسی در پنج دهه اخیر مهم ترین هدف این پژوهش است. 2. با توجه به تحولات مهم اجتماعی و سیاسی در پنج دهه گذشته در ایران؛ مانند انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، دوران سازندگی، دوران اصلاحات و دوران بعد از آن، این پژوهش نشان می دهد این تحولات مهم چه تاثیری بر افزایش یا کاهش میزان غم و شادی در جامعه از رهگذر زبان داشته اند. روش اجرا: در این پژوهش، در پیکرۀ مذکور به دنبال استعاره ها و کلمات بیانگر غم وشادی هستیم و بسامد وقوع آن ها را در پنج دهۀ گذشته با یکدیگر مقایسه می کنیم. همچنین، دسته بندی نوع استعاره ها اهمیت بسیاری دارد. خروجی طرح: در این طرح تحقیقاتی، غم دارای تغییراتی اندک از دهه 50 تا هفتاد، اندکی کاهش در 80 و در نهایت افزایش چشم گیر در دهه 90 است. شادی نیز دارای منحنی جالبی است. از دهه 50 تا 60 نزول را نشان می دهد و یک باره افزایش در دهه 70 و در نهایت در دهه 80 و 90 سیر غم را در پیش گرفته و کاهش را نشان می دهد. در دهه جنگ علت اصلی کاهش شادی و افزایش غم تأثیر این عامل بر جامعه است. دهه هفتاد با پایان جنگ و شروع سازند