مهم ترین نقش زبان، ایجاد ارتباط میان افراد یک جامعه است. محیط پیرامون هر زبان در هر جامعه ای، زبان آن جامعه را شکل می دهد؛ این محیط پیرامون، شامل ویژگی های شناختی افراد، ویژگی های جغرافیایی و خصوصیات اجتماعی افراد در یک جامعه می شود . البته با گذشت زمان، ویژگی های زبانی در هر جامعه ای به طور مداوم درحال تغییرند؛ زیرا، محیط پیرامون یا جامعه درحال تغییر است. یکی از عوامل اجتماعی-شناختی که در هر زبانی با استفاده از ابزار زبانی متفاوتی رمزگذاری می شود، مفهوم ادب است. درک و بیان مفهوم انتزاعی ادب تنها ازطریق مفاهیم عینی و ملموس ممکن است؛ یعنی، درک این مفاهیم انتزاعی از بیان این مفاهیم درقالب عینی تسهیل می شود. از آنجا که رمزگذاری مفهوم ادب در زبان یک ویژگی زبانی است که محیط پیرامون آن را شکل می دهد، باگذر زمان دچار تغییر می شود. در این پژوهش، به طریقۀ بیان عینی و ملموس مفهوم ادب در زبان فارسی می پردازیم و سعی می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که «آیا جامعه فارسی زبان ایرانی از امکانات بیان ادب (امکانات تکریمی) بیشتر استفاده می کند و در نتیجه این امکانات در زبان فارسی افزایش پیدا کرده است؟» یا به عبارتی آیا جامعه فارسی زبان باادب تر شده است؟» در واقع، برآنیم بدانیم آیا جامعۀ ایرانی در حدود پنج دهۀ گذشته باادب تر شده است یا خیر؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، باید به بررسی بازنمون شناختی و ذهنی مفهوم ادب در زبان فارسی بپردازیم تا مشخص شود که آیا سیر نزولی یا صعودی داشته است. برای بررسی این مهم، به مطالعۀ چند ابزار مختلف زبانی برای نشان دادن ادب می پردازیم: بسامد وقوع استعاره های مفهومی و مجازهایی که نشان دهنده ادب در زبان فارسی هستند؛ دشواژه ها و حسن تعبیر و صور خطاب که براساس این مفهوم ساخته شده اند و به کار می روند. این مطالعه می تواند تغییرات ادب در طول زمان و دلایل احتمالی (دلایل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی) این تغییرات را در زبان فارسی در هر دهه نشان دهد. بر این اساس، الگوی شناختی زبان فارسی را از جهت ادب می توان ارائه داد. پیکره مورد بررسی در این پژوهش شامل موارد زیر است: سخنرانی مقامات سیاسی، فیلم های سینمایی، متون مطبوعاتی (روزنامه ها و مجلات) و آهنگ ها و ترانه ها. ازاین رو، داده ها را به پنج دهه تقسیم کرده ایم که در هر کدام اتفاق سیاسی-اجتماعی شاخصی روی داده است: دهه انقلاب (