1404/02/01
محمد راسخ مهند

محمد راسخ مهند

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 57105618100
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی سیر خشونت در زبان فارسی
نوع پژوهش
طرح پژوهشی خاتمه یافته
کلیدواژه‌ها
خشونت، تغییر زبان، استعاره های خشونت، صفت، بار عاطفی واژه ها.
سال 1396
پژوهشگران محمد راسخ مهند

چکیده

زبان علاوه بر ایجاد ارتباط به عنوان مهمترین نقش، کاربردهای دیگری نیز دارد. یکی از مهمترین این کاربردها، استفاده از زبان برای ابراز احساسات است. احساساتی مانند غم، شادی، حسادت، و خشم، مفاهیمی انتزاعی هستند که فقط با استفاده ازمفاهیم ملموس و عینی می توان آنها را بیان و درک کرد. درک این مفاهیم انتزاعی از طریق بیان در قالب عینی تسهیل می گردد. دراین پژوهش به نحوه بیان عینی و ملموس احساس خشم در زبان فارسی می پردازیم و سعی می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که «آیا زبان فارسی خشن تر شده است؟». به عبارت ساده تر می خواهیم بدانیم آیا جامعه ایرانی در حدود چهار دهه گذشته خشن تر شده است یا خیر؛ و برای یافتن پاسخ این سوال باید ببینیم آیا بازنمون شناختی و ذهنی این احساس، یعنی بیان خشم در زبان، سیر صعودی داشته است یا نزولی. برای مطالعه این ویژگی به مطالعه ی استعاره ها و مجازهایمبیِّنخشمدرزبانفارسی و صفات و اسامی ای که بر پایه این احساس ساخته شده و به کار می روند پرداخته ایم و فراوانی این استعاره ها و مجازها و اسامی و صفات را بررسی کرده ایم. این مطالعه می تواند میزان تغییر کاربرد خشونت در زبان فارسی را نشان دهد و با بررسی تحولات اجتماعی مهم در هر دهه، دلایل احتمالی این تغییر را نیز نشان دهد. به این ترتیب می توان الگوی شناختی زبان فارسی را از جهت خشن بودن ارائه داد. فیلم های سینمایی، متون مطبوعاتی (روزنامه و مجلات)، سخنرانی های مقامات سیاسی (روسای جمهور) و مذهبی (نماز جمعه)، و داستان ها و رمان ها از جمله داده های این تحقیق هستند. تصور بر این است که عوامل سیاسی، اجتماعی و مذهبی می توانند الگوی تغییر این روند را به دست دهند؛ از این رو، داده ها را از دهه های 1347 تا 1357؛ 1358 تا 1367؛ 1368 تا 1377؛ 1378 تا 1387؛ 1387 تا 1397 انتخاب می کنیم. تا کنون از میان مطالعاتی که در مورد استعاره های شناختی در زبان فارسی انجام شده است موارد معدودی از نوع درزمانی بوده اند و لذا سیر تحول استعاره و مجاز خشم و صفات مبین احساسات مختلف فارسی زبانان را نشان نداده اند و نیز پژوهش های هم زمانیِ انجام گرفته نتوانسته اند تبیینی از مطالعات خود ارائه دهند که بتوانند الگویی را برای مقابله با وضع موجود در کاربرد زبان مورد نظرشان ارائه کنند. این طرح از این دو منظر تفاوت بارزی با پژوهش های انجام شده دارد. نتایج تحقیق نش