چکیده: اهمیت یادگیری ریاضیات در قرن حاضر، به منظور توسعهی اقتصاد و فناوری جوامع و همچنین ایجاد آمادگیهای لازم در افراد برای رویارویی با مسائل مختلف دنیای امروز، انکارناپذیر است. به همین منظور، خلق و بهکارگیری روشهای نوین تدریس که به طور خاص از دوران ابتدایی، موجب افزایش یادگیری و بهبود نگرش دانشآموزان نسبت به ریاضی شود، امری ضروری است. در این میان استفاده و ادغام تفکر طراحی به عنوان رویکردی خلاقانه و انسانمحور در آموزش ریاضی، میتواند راهگشا باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی، توسعه و اعتباریابی یک مدل تفکر طراحی برای آموزش ریاضی دوره دوم ابتدایی انجام شد. در این پژوهش از روش آمیخته به صورت متوالی و با طرح اکتشافی استفاده شد. در مرحلهی اول از بخش کیفی پژوهش، به منظور کسب اطلاعات ضروری از پیشینهی موجود در این حوزه، از مرور نظاممند ادبیات بهره گرفته شد. جامعهی هدف در این مرحله، کلیهی اسناد مربوط به حوزهی تفکر طراحی در آموزش ریاضی بود. نمونه شامل 10 مقالهی بهدستآمده از پایگاههای داده اریک، تیلر اند فرنسیس، اسکوپوس، ساینس دایرکت، وایلی آنلاین لایبرری و اشپرینگر و گوگل اسکالر بود که به روش نمونهگیری هدفمند و مبتنی بر ملاک انتخاب شدند. در مرحلهی دوم از بخش کیفی پژوهش حاضر، به منظور تعیین مؤلفههای مدل از تحلیل مضمون استفاده شد. جامعهی هدف در این مرحله، کلیهی اسناد مربوط به سه حوزهی تفکر طراحی، آموزش ریاضی و آموزش ریاضی در تفکر طراحی بودند. نمونه در بخش اسناد مربوط به دو حوزهی تفکر طراحی و آموزش ریاضی به ترتیب شامل 6 و 12 سند بود که از پایگاههای ذکر شده در بخش مرور نظاممند ادبیات به روش نمونهگیری هدفمند و تا رسیدن به مرحلهی اشباع در استخراج مؤلفهها انتخاب شدند. نمونه در بخش اسناد مربوط به تفکر طراحی در آموزش ریاضی نیز شامل 10 مقالهی بهدستآمده در مرحلهی مرور نظاممند ادبیات بود. پس از طراحی مدل اولیه، در مرحلهی سوم از بخش کیفی به منظور اعتباریابی درونی مدل، از روش ترکیبی مرور متخصصان و مستندسازی قابلیت استفاده بهره گرفته شد. مشارکتکنندگان در این مرحله شامل 10 نفر از متخصصان و کارشناسان ارشد تکنولوژی آموزشی، دبیران ریاضی، معلمان ابتدایی و صاحبنظران حوزهی تفکر طراحی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پس از اعمال اصلاحات مورد نیاز مطابق با نظرات و پیشنهادات دریافتشده از صاحبنظران، مدل مورد بازنگری قرار گرفت. به این ترتیب در مجموع 53 مؤلفه، شامل 5 مؤلفهی مدل پایه و 48 مؤلفهی استخراج شده در لایههای مرتبط مدل جایگذاری شدند. در مرحلهی نهایی از بخش کیفی و قبل از اجرای آزمایش، به منظور حصول اطمینان از طراحی آموزشی انجام شده بر اساس مدل و ابزارهای طراحی شده، مطالعهی موردی انجام شد. در این مرحله، نمونه شامل 9 دانشآموز پایهی پنجم ابتدایی با نگرش منفی و یا عدم نگرش مثبت نسبت به ریاضی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. راهبرد جمعآوری دادهها در این مرحله مشاهدهی مستقیم و مصاحبه با موارد بود. پس از حصول اطمینان از طراحی آموزشی و ابزارهای طراحی شده، در بخش کمی پژوهش با استفاده از روش شبهآزمایشی به اعتباریابی بیرونی مدل پرداخته شد. در این بخش، جامعهی هدف شامل تمام دانشآموزان دورهی دوم ابتدایی شهرستان بهار در استان همدان به تعداد تقریبی 3750 نفر در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. از این میان، نمونهی 40 نفری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به شکل تصادفی به تعداد 20 نفر در هر یک از دو گروه کنترل و آزمایش جایگذاری شدند. ابزار جمعآوری دادها در این بخش، شامل دو پرسشنامهی استاندارد آیکن (1971) و ولترز (2004) برای متغیرهای نگرش نسبت به ریاضی و مهارتهای شناختی و فراشناختی ریاضی و یک آزمون محققساخته برای متغیر پیشرفت ریاضی بود. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کمی با استفاده از تکنیک آماری توصیفی-استنباطی (تحلیل کوواریانس) و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافتهها و نتایج به دست آمده حاکی از افزایش پیشرفت ریاضی دانشآموزان و بهبود نگرش و مهارتهای شناختی و فراشناختی آنها بوده و وجود تفاوت معنادار در هر سه متغیر وابستهی بخش کمی به نفع گروه آزمایش را نشان داد. در نتیجه از مدل پیشنهادی حاضر میتوان به منظور افزایش پیشرفت ریاضی و بهبود نگرش و مهارتهای شناختی و فراشناختی دانشآموزان در آموزش ریاضی دورهی دوم ابتدایی بهره گرفت.