با توجه به اینکه بیکاری، خصوصاً بیکاری گروههای تحصیل کرده در جامعه روندی رو به رشد دارد، بهترین راه حل، پرورش ذهنیت کارآفرینانه در افراد، به ویژه از دوران کودکی است. ذهنیت کارآفرینانه مجموعهای از مهارتها است که افراد را قادر میسازد تا فرصتها را شناسایی کرده، از شکستها عبور کرده و از آنها درس بگیرند و در زمینههای مختلف موفق شوند. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی مدلی مفهومی جهت پرورش ذهنیت کارآفرینانه در دانشآموزان دوره دوم ابتدایی بود که به روش آمیخته به صورت متوالی و با طرح اکتشافی انجام گرفت. در مرحله نخست، گردآوری و تحلیل دادههای کیفی و به دنبال آن، گردآوری و تحلیل دادههای کمی انجام گرفت. در مرحله اول)کیفی( پژوهشگر به منظور تعیین مؤلفههای مربوط به ذهنیت کارآفرینانه، یک مرور نظاممند انجام داد و در ادامه به منظور اعتبارسنجی اولیه نتایج خود و همچنین افزایش یا کاهش مؤلفهها، از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته، نظرات متخصصان این حوزه را در مورد مؤلفههای تعیین شده بررسی نمود. جامعه هدف در مرحلهی کیفی برای مرور نظاممند شامل کلیه اسناد مربوط به ذهنیت کارآفرینانه و برای مصاحبه شامل معلمان دوره دوم ابتدایی بود. حجم نمونه در مرور نظاممند بود که به روش نمونهگیری هدفمند و مبتنی بر ملاک انتخاب Eric و Web of Science ،Scopus شامل 12 مقالهی به دست آمده از پایگاه دادههای شدند و 4 مقالهای که به انتخاب خود پژوهشگر به منظور بررسی به فرآیند مرور نظاممند وارد شدند. مشارکتکنندگان در مصاحبه نیز شامل 15 معلم دوره دوم ابتدایی بودند که با نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادههای مرحله کیفی از تحلیل کیفی پایه )توصیف، کدگذاری، مقولهبندی، تبیین مقولات( استفاده گردید. مدل نظری پرورش ذهنیت کارآفریانه در دانشآموزان دوره دوم ابتدایی به عنوان یافتههای بخش کیفی، شامل 27 مؤلفه بود که در سه بعد شناختی، رفتاری و عاطفی طبقهبندی شدند. در مرحله دوم )بخش کمی(، پژوهشگر اقدام به اعتباریابی بیرونی مدل مفهومی طراحی شده از طریق پیمایش نمود. جامعه پژوهش در این مرحله شامل 853 معلم دوره دوم ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهرستان رشت در سال 1400 بودند که از این تعداد، با استفاده از فرمول کوکران در حالت محافظهکارانه 384 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند و جهت - تحصیلی 1401 جمعآوری اطلاعات از روش