این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش آموزش الکترونیکی از دیدگاه اساتید و دانشجویان انجام شده است. در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. میدانی که برای این پژوهش در نظر گرفته شد، اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بودند که تجربه آموزش الکترونیکی را داشته و یا با این محیط آشنا بوده و اطلاعات ارزشمندی را در این زمینه دارا هستند. در این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی بودن آن از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نیمه ساختارمند با 25 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام داد. در روند جمع آوری داده ها بعد از تحلیل داده های هر مصاحبه، سؤالات برای مصاحبه بعدی اصلاح می شد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با کمک نرم افزار Max qda ورژن 2018 انجام گردید. داده های پژوهش با کمک نرم-افزار کدگذاری و مقوله بندی شدند. مقولات حاصل از پژوهش بر اساس رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین به یکپارچگی رسیدند و در الگوی پارادایمی ارائه گردیده است. پدیده مرکزی به توسعه ی آموزش ترکیبی طراحی شده اشاره دارد. مقوله علّی شامل قابلیت ها و ویژگی های آموزش الکترونیکی، پاسخگویی به نیاز روزافزون جامعه به یادگیری، استراتژی مسئولان دانشگاهی، آمادگی و خودکارآمدی اساتید و دانشجویان می باشد. عوامل زمینه ای شامل فرهنگ فناورانه، زیرساخت فناوری و یادگیری سازمانی می باشد. عوامل مداخله گر شامل پرداخت مناسب حقوق و مزایای اساتید، خصوصیات مشترک بین اساتید و دانشجویان، خصوصیات ویژه اساتید و اراده مسئولان دانشگاهی می باشد. راهبردها شامل محتوا آفرینی، درس افزار ویژه، یادگیری وارونه، تدوین شاخص ها و معیارهای کیفیت و آموزش و توجیه اساتید و دانشجویان می باشد. پیامدهای ناشی از کاربست پدیده مرکزی شامل درآمدزایی، تربیت فارغ التحصیلان باسواد، بازسازی جایگاه آموزش و یادگیری مادام العمر می باشد.