1404/06/17
مهدی پرستارشهری

مهدی پرستارشهری

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: کارشناسی ارشد
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده هنر و معماری
نشانی: همدان-میدان فلسطین-بلوار بهادر بیگی-مجتمع مسکونی اساتید دانشگاه بوعلی سینا-بلوک4-واحد 26
تلفن: 34229050

مشخصات پژوهش

عنوان
الگوی روایت در نقاشی معاصر ایران(دهه 40 تا 70 شمسی)
نوع پژوهش
مقاله ارائه شده کنفرانسی
کلیدواژه‌ها
الگوی روایت، ساختارگرایی، روایت شناسی، نقاشی معاصر ایران.
سال 1402
پژوهشگران مهدی پرستارشهری

چکیده

مقدمه و هدف: نقاشی، زبان تصویری هر ملَت، تمدن و باور و اندیشه است. الگوهای روایتِ استفاده شده در نگارگری ایرانی، به‌عنوان دیرپاترین سنت تصویری ایران، بر فاخرترین متون ادبی استوار بوده است. با ورود مدرنیسم به نقاشی ایران و شکل‌گیری نقاشی نوگرا، الگوهای روایت نیز دچار تحول شدند. یعنی نحوه پردازش و چگونگی بیان در روایت نقاشی ایران دچار تحول گردید. در این پژوهش با بهره‌گیری از مبانی نظری «دیدگاه روایی» سیمپسون متشکل از: دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان‌شناختی، در جهت واکاوی و شناسایی الگو‌های‌روایت در نقاشی معاصر ایران (دهه 40 تا 70 شمسی) تلاش شده است. به‌نظر می‌رسد تحولات الگوی-روایت در نقاشی معاصر ایران(دهه40تا70شمسی)، از یک سو منجر به ایجاد تنوع در سبک و زبان تصویر و در سوی دیگر موجب پریشانی و انقطاع از روایت‌های اصلی شده است. مسئله این پژوهش واکاوی و شناسایی الگوهای‌روایت و سیرتحول آن در نقاشی معاصرایران(از سال 1340تا 1380ه.ش) است. براین اساس پژوهش پیش‌رو در پی یافتن پاسخ‌گویی به این پرسش است که: تحول الگوهای‌روایت در نقاشی معاصر ایران(دهه 40 تا 70 شمسی) درچارچوب دیدگاه روایی سیمپسون، چگونه قابل تبیین است؟ روش‌شناسی پژوهش: این پژوهش از حیث هدف، بنیادی و در زمره پژوهش‌های کیفی و به شیوه توصیفی تحلیل با رویکرد تحلیل محتوا است. جمع‌آوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و ابزار گردآوری اطلاعات فیش و تجهیزات پویشگری رایانه‌ای است. جامعه پژوهش آثار پیشگامان نقاشی معاصر ایران (دهه40 تا 70 شمسی) است و تعداد 50 اثر از پنجاه هنرمند به روش هدفمند انتخاب شده است. یافته‌ها و نتیجه‌گیری پژوهش: یافته‌های پژوهش بیان‌گر آن است که تحولات الگوی روایت در نقاشی معاصر ایران(دهه 40 تا 70 شمسی)، و با توجه به دیدگاه روایی سیمپسون، در حوزه زمان در روایت در دهه‌های مورد بررسی دارای امتداد، بسط و گسترش بسیاری بوده است. در حالی-که، دیدگاه مکانی کمترین تغییرات را با خود به‌همراه داشته است و دیدگاه روان‌شناختی و به تّبّعِ آن، لحن روایی نقاشان دوران مذکور، با عدم هماهنگی و یکدستی در ساختارهای تأکیدی مواجه بوده است.