هدف این مقاله، تبیین دستوریشدگی نشانۀ «نامعیّن» از فارسی باستان به فارسی میانه در گروه اسمی است. در فارسی باستان، برای اولین بار پیدایش نشانۀ «نامعیّن» در دستور زبان فارسی از رهگذر بازتحلیل عدد ai̯va ’یک‘ براساس روابط مجازی و سپس بسط استعاری در بافت «تنها یک ’X‘ وجود دارد، این ’X‘ معرف انسان است»، در گروه اسمی رخ میدهد. در فارسی میانه، این نشانۀ «نامعیّن» دستوریتر شده و بهصورت تکواژ وابستۀ «-ē» در گروه اسمی بهطور گستردهتر نقش رمزگذاری مفهوم ’نامعیّن‘ را ایفا میکند. در پژوهش حاضر، دستوریترشدگی این عنصر زبانی را براساس اصول دستوریشدگی ارائهشده بهوسیلۀ هاینه و کوتوا (2007) تبیین میکنیم. در همین راستا، کسب معناهای جدید نشانۀ نامعیّن را در گذر زمان، از فارسی باستان به فارسی میانه، طبق پیوستار معنایی تکوین نشانۀ نامعیّن هاینه (1997) تشریح خواهیم کرد.