1404/02/01
مهرداد نغزگوی کهن

مهرداد نغزگوی کهن

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 57189350012
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
از فعل به قید: رویکرد دستوری شدگی
نوع پژوهش
سخنرانی
کلیدواژه‌ها
فعل، قید، دستوری شدگی، وجهیت
سال 1397
پژوهشگران مهرداد نغزگوی کهن

چکیده

در تعاریف سنتی، قید کلمه ای در نظر گرفته می شود که در کنار فعل قرار می گیرد یا به لحاظ معنایی آن را توصیف می کند. شواهد موجود از زبان های جهان نشان داده است که این تعریف دقیق نیست، بنابر این زبان شناسان با معرفی اصطلاح جدید قیدواره adverbial کوشیده اند از تعریف سنتی قید فاصله بگیرند (ون در اورا، 1999). قیدواره اصطلاحی پوششی است که انواع قیدها از بسیط و غیربسیط گرفته تا عبارات و بندهای قیدی را در بر می گیرد. در این تحقیق ضمن تعریف مشخصه های قید (قید واره ها)، به صورت اجمالی منابع اولیه ای را معرفی می کنیم که قیدهای فارسی از آنها به وجود آمده اند. سپس توجه خود را معطوف به دو قید «شاید» و «باشد که» می کنیم. در فارسی نو، هر دو این قیدها از رهگذر دستورشدگی فعل به وجود آمده اند و ناظر بر وجهیت معرفتی (امکان) هستند. فعل «باشد» و ساخت قیدی «باشد که» در فارسی نو متقدم کاربرد فراوان داشته است، ولی تنها فعل «باشد» با نقش های خاص خود به فارسی معاصر رسیده است، در حالی که ساخت قیدی آن (یعنی: باشد که) در فارسی امروز منسوخ گردیده است. در مقابل، صورت فعلی «شایستن» در فارسی نو متقدم کاربرد داشته است، ولی صورت قیدی مشتق از آن (یعنی «شاید») در فارسی امروز کاربرد دارد و صورت فعلی آن از بین رفته است و تنها به عنوان «همراه» در فعل مرکب «شایسته بودن» باقی مانده است. در این مقاله سیر تحول این دو قید در فارسی نو از رهگذر دستوری شدگی مورد توجه قرار خواهد گرفت.