در پژوهش حاضر به بررسی سیر تحول پیش اضافۀ "از" در فارسی نو براساس دستوری شدگی و از منظر شناختی می پردازیم. زبان شناسان به حروف اضافه به صورت واحدهای ابزاری نگاه می کردند، یعنی واحدهایی که مفهوم مستقل ندارند و معنای خود را از سایر واحدهای جمله از قبیل فعل می گیرند و تنها وسیله ای برای برقراری ارتباط میان سایر واحدهای زبانی هستند. در رویکرد شناختی حروف اضافه واحدهای واژگانی مستقل هستند، عناصری مفهومی و دارای ساختارهای مشخص معنایی. "از" دارای نقش های متعدد و بسیار پرکاربرد است. در این پژوهش با ارائۀ تحلیل شناختی، مفهوم پیش نمونه و مفاهیم متمایز حرف اضافه "از" به بررسی و ترسیم نقشۀ معنایی آن می پردازیم. در راستای دست یابی به اهداف پژوهش حاضر و به منظور جمع آوری جملاتی که در آن ها پیش اضافۀ "از" به کار برده شده است از هر قرن دو کتاب و از هر کتاب ده هزار کلمه انتخاب می شود . به طورکلی، "از" در دویست هزار کلمه مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به مستندات این پژوهش بر مبنای دیدگاه های لمان 2391 ( هاینه و کوتوا ) 0222،0220 ( هاپر و تراگوت ) 0229 ( درباره دستوری شدگی در می یابیم که پیش اضافۀ "از" به مرور ( انتزاعی تر شده و کاربرد آن همراه با مفاهیم عینی رفته رفته اندک گشته است. از کاربردهای نقش عینی این پیش اضافه می توان به معنای سرنمونی)منشا و خاستگاه مکانی( اشاره کرد که کاربرد آن به مرور کمتر گشته و در مقابل نشان دادن مبدأ زمانی که از مبدأ مکانی انتزاع شده است، بیشتر شده است و همین طور بسامد وقوع پیش اضافۀ "از" در نقش اصطلاحات ساختی که شامل افعال مرکب پیشوندی و عبارات فعلی است بیشتر شده است. با توجه به این که تغییرات زبانی یک شبه رخ نمی دهند، می توان گفت که این حرف اضافه تمایل به قرارگیری در نقش پیشوند را دارد، اما از آنجایی که در حال گذر تدریجی از یک واحد واژگانی به سمت وند اشتقاقی است خصوصیات کامل وند اشتقاقی را دارا نیست و به صورت شبه وند عمل می کند.