در فارسی نو، جزء «می» متحمل تغییرات نقشی و صوری فراوانی شده است. ابتدا این جزء با صورت «همی» یک کلمه ی آزاد بوده و در این کاربرد نقش قید را داشته است. با دستوری شدگی همی، این جزء با سایش آوایی تبدیل به «می» شده و به صورت مقید در آمده است. شواهد موجود از فارسی قرون متقدم هجری (فارسی دری) ناظر بر واژه بست بودن این جزء در این مرحله از فارسی نو می باشد. در این مرحله جزء «می» در چهار نقش دستوری مختلف به کار می رفته است: 1. نمود نمای ناقص 2. وجه نمای اخباری برای زمان حال 3. بیان ادب در وجه التزامی 4. بیان ادب در وجه امری. در گذر زمان و تا اوایل قرن هشتم هجری، «می» نیز دستوری تر شده است و به تدریج در نقش-های آن تغییراتی به وجود آمده است؛ به طوری که در فارسی معیار امروز، جزء «می» یک پیشوند تصریفی تمام عیار محسوب می شود. نقش های دستوری پیشوند تصریفی «می» در فارسی معیار امروز کاهش یافته است. مثلاً نقش نمودنمایی ناقص آن (به خصوص در زمان حال) تضعیف شده است و در فارسی امروز، همراه «می» از فعل معین «داشتن» برای بیان نمود ناقص استفاده می شود. علاوه بر این، دیگر از این جزء در وجه اخباری و وجه التزامی استفاده نمی شود. به عبارت دیگر، با کاهش آزادی جزء «می» نقش های دستوری آن نیز خاص تر شده است.