نمایش نامه و رمان نو به عنوان یکی از انواع ادبی متأخر، بر خلاف انواع سنتی تر ادبی، دربردارنده دنیای فردی و غریب نویسنده هستند. اما امروزه از طریق انواع نقد ادبی بر ما نمایان است که برای هر اثر هنری می توان معانی دیگری یافت که فراتر از فردیت نویسنده هستند. پس می توان اثر ادبی فردمحوری مانند نمایش نامه را دارای لایه های متنوعی دانست که احتمالاً برخی از این لایه ها در ترجمه، قابلیت انتقال از زبان مبدأ به زبان مقصد را دارند. گستره این لایه ها از مسائل تکنیکی و واژآواها تا مسائل جامعه شناسی و انسان شناسی را دربرمی گیرد و می توان از طریق یک ترجمه خوب، وجوه مشترک و متفاوت انسانی آن ها را منتقل کرد. متن پیش رو تلاشی در جهت ترجمه نمایش نامه مارها اثر ماری ایندیای است. این نمایش نامه دارای ساختاری دوگانه است که می توان آن را چنین وصف کرد؛ ساده در جملات و کلمات، پیچیده در کلیت خود. در ترجمه این اثر سعی شده است تا بر مبنای دیدگاه رومن اینگاردن در کتاب درباره ترجمه عمل شود. در این کتاب اینگاردن چهار لایه برای متون ادبی مطرح می کند. همان طور که در مقدمه نقل شده است، این چهار لایه را در متن نمایش نامه مارها یافته ایم و تلاش خود در جهت برخورد مناسب با هر لایه در ترجمه متن مشخص کرده و بدان عمل کردیم. ثمره عملی این رویکرد در متن ترجمه شده را می توان چنین خلاصه کرد: استفاده از زبان محاوره، استفاده از کلمات ساده و تکراری به جای استفاده از کلمات مختلف با معنی واحد، نزدیک کردن مخاطب فارسی زبان به متن با امکانات جرئی، مانند: استفاده از الفاظ مورد استفاده در زبان عادی و توضیحات در پاورقی و قلاب ها، توجه به ساختار کلاژگونه متن و شخصیت ها، توجه به بیگانه سازی هایی که در متن وجود دارد، تفاوت قائل شدن در میان زبان شخصیت ها مختلف و مناسب کردن لحن و بیان هر یک بر مبنای شخصیت آن ها، توجه به وجه تفسیرپذیری و تلاش برای حفظ این معانی؛ با پررنگ نساختن تفسیر منحصر به فرد خود از متن.