1404/02/01
مازیار مهیمنی

مازیار مهیمنی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات فرانسه
تلفن: 38239534

مشخصات پژوهش

عنوان
نشانه شناسی فرهنگی رمان های رضا امیرخانی با نگاهی به نظریه رمزگان بارت
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
نشانه شناسی فرهنگی، رضا امیرخانی، رمزگان های بارت، ایدئولوژی، نقد سیاسی
سال 1402
پژوهشگران حسین رضایی لاکسار(دانشجو)، یوسف آرام(استاد راهنما)، مازیار مهیمنی(استاد مشاور)

چکیده

در این رساله کوشیده ایم با نگاهی به نظریه رمزگان رولان بارت در کتاب اس/زد ([1970]1974) به نشانه شناسی فرهنگی رمان های رضا امیرخانی بپردازیم. هدف از این کار، علاوه بر نقد رمان های نویسنده ای مشهور و پرمخاطب، طرح روشی نو در تحلیل و تفسیر متون ادبی، به ویژه رمان، نیز بوده است. بارت در کتاب مذکور متن داستان کوتاه سارازین اثر بالزاک را به 561 واحد خوانش تقسیم می کند و پس از تحلیل متن، به پنج رمزگان هرمنوتیک، معنایی، نمادین، کنشی و فرهنگی دست می یابد. به زعم بارت این پنج رمزگان موجب ساخت یابی متن می شود و همه مدلول های متن ذیل آن ها قرار می گیرند. در این پژوهش به جای کاربست مکانیکی و نعل به نعل نظریه بارت، تلاش کردیم با بهره گیری از روش گزیده خوانی متن، نظریه رمزگان او را به مثابه تکنیکی برای تحلیل متون ادبی در نظر بگیریم تا امکان استفاده از این نظریه را برای پیکره های بزرگ فراهم کنیم. ضمناً برای کامل کردن رویکرد بارت، رمزگان های حاصل از تحلیل متن را درون داد نقدی سیاسی (ایدئولوژیک) قرار دادیم تا متن تن به تفسیر بدهد. برای این منظور، از نظریات اندیشمندانی هم چون لویی آلتوسر، پی یرماشری و تری ایگلتون بهره بردیم. برای انجام پژوهش حاضر، هر پنج رمان رضا امیرخانی را، به ترتیب تاریخ انتشار، بررسی کردیم. بدین ترتیب که ابتدا واحدهای خوانش برگزیده ای از هر رمان را، با تأکید بر رمزگان های معنایی، نمادین و فرهنگی تحلیل کردیم و سپس این رمزگان ها را با استفاده از نقد ایدئولوژیک تفسیر کردیم. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که امیرخانی در رمان هایش به کمک عملکرد شبکه ای از رمزگان های معنایی، نمادین و فرهنگی، با تکرار مصادیق «مطلق اندیشی »، «علم ستیزی»، «تقدیرگرایی » و «اصالت باوری» و تأکید بر آن ها در این رمان ها، به دنبال بازتولید و تقویت این مفاهیم در هر پنج رمان است، تا بدین ترتیب بر ستیزه های اجتماعی و منازعات طبقاتی، سرپوش بگذارد. به تعبیر دیگر، امیرخانی با «مطلق اندیشی» صدای مخالف را ناشنیده می گیرد، با «علم ستیزی» و «تقدیرگرایی» علت واقعیت های عینی را به امور انتزاعی و ابطال ناپذیر حواله می دهد، و با تلقی «اصالت تهرانی» به مثابه ارزش، راه را برای به کرسی نشاندن باورها و عقاید قهرمان های داستان هایش هموار می کند؛ قهرمان های متدینی که بلااستثنا از طبقه سرمایه دار یا «بورژوازی بزرگ» هس