بر مبنای این مشاهدات که زبان – langage یا logos – جوهری پرسشی دارد و موجودیت آن در گرو «تفاوت مسئله شناختی» است، میشل مه یر زوج پرسش/ پاسخ را به عنوان واحد پایه در بررسی های زبانی پیشنهاد می کند. برآیند تحلیل های او از وحدت تباینی این دو عنصر، مثلثی مسئله شناختی با سه ضلع هرمنوتیک/ معنی شناختی، بیانی/ برهانی و جدلی/ گفت وگویی است که هر نوع کنش زبانی، یعنی هر نوع تعامل پرسشی/ پاسخی اعم از درون ذهنی و بیناذهنی را در خود جا می دهد. میان این مثلث و چیزی که مه یر آن را «الگوی کلاسیک نحو، معنی شناسی، کاربردشناسی» می نامد تقابل ضلع به ضلع وجود ندارد، خاصه که وجه معنی شناسی در هر دو الگو مشترک است. مه یر اما بر جدایی آن ها تأکید می کند، زیرا الگوی کلاسیک را تجسم «گزاره گرایی» در علوم زبان می داند. در ادراک مسئله شناختی از زبان، نقد گزاره گرایی زبانی و نقد قضیه گرایی فلسفی بر هم مماس اند. دامنۀ این نقدها به اثبات گرایی نیز کشیده می شود که از نظر مه یر صورت رادیکال قضیه گرایی و گزاره گرایی است.