در سال 1995 میلادی فرانسوا هارتوگ مورخ فرانسوی دو انگارۀ «نظام تاریخیت» و «اکنون گرایی» را به مجموعه واژگان تاریخ و جامعه شناسی افزود. به باور او، با نابودی بلوک های شرق و غرب که به شکل نمادین در سقوط دیوار برلین (1989) تجلی کرد، جوامع بشریْ آرمان گراییِ آینده گرا را پشت سر گذاشتند و وارد نظام اکنون گرا شدند. برای فرهنگ ایرانی، واژۀ اکنون گرایی، جدا از دلالت تاریخی و جامعه شناختی مورد نظر هارتوگ، طنینی «خیامی» دارد و آموزه هایی چون شادخواری و اغتنام دم را به یاد می آورد. این مشاهدۀ ساده زمینه را برای نوعی «معرفت شناسی تطبیقی» فراهم می کند که هدف آن پرده برداشتن از انواع عقلانیت حاکم بر صورت های اروپاییِ اکنون گرایی و صورت خیامی/ ایرانیِ این گرایش است. اگر رفتارهای افراد و جوامع مختلف در دنیای اکنون گرا تابع همین انواع عقلانیت باشند، هر پرسشی در خصوص عقلانیت اکنون گرا به شکل طبیعی بر «مرام» اکنون گرا نیز فرود می آید.