1404/02/01
مازیار مهیمنی

مازیار مهیمنی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات فرانسه
تلفن: 38239534

مشخصات پژوهش

عنوان
متن، «من» و «مردم» در تأویل های محمدتقی غیاثی
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
«من»؛ متن؛ «مردم»؛ تأویل؛ نوشتار شخصی؛ نوشتار ثانوی؛ محمدتقی غیاثی
سال 1397
مجله پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی
شناسه DOI
پژوهشگران مازیار مهیمنی

چکیده

وف کور هدایت، ملکوت بهرام صادقی، اشعار سهراب سپهری. تلاش محمدتقی غیاثی برای دست یافتن به نوشتار شخصی از رهگذر تأویل و تحلیل این آثار از بنیان ناسازمند است. اگر ذاتِ ثانویِ نوشتارِ تأویل با آرمانِ یگانگیِ نویسنده منافات نداشته باشد، پراکندگیِ متنِ تأویل­­ حاکی از غیاب ضمیری (conscience) است که نظم سخن و تدوین دانایی را نوآورانه بر ذمه می­ گیرد. «منِ» غیاثی بیش از آن با علمِ عاریتیِ خود عجین است که در آن­ دخل و تصرف کند. انعکاس صورت خام این علم در متن بر ناتوانی «من» از تصاحب (appropriation) و ذهنی­ سازیِ (subjectivation) خِردی گواهی می­ دهد که دیگری در تعلیقِ «منِ» خویش بدان دست یافته است. تأویل­ های محمدتقی غیاثی­ تکیه­ گاه خود را در خالیِ میانِ دو تعلیق می­ جویند. مسئله بهره­ گیری غیاثی از نگره­ های فرانسوی برای تحلیل آثار ایرانی نیست. سخن از حضورِ کمابیش جسمانیِ «منِ» اوست در فرآیند وصل. ثقل این حضور نه تنها به متن وحدت نمی­ بخشد، بل قوام آن را سست می­ کند. میان آثار و نگره­ ها پیوند اندامی (organique) وجود ندارد. یگانه عنصرِ رابط همان «من» است که در اوج وابستگی به سخنِ غیر یگانگیِ خود را فریاد می­ زند. باور به برتریِ «منِ» بی ­سخن بر «مردمِ» خاموش خاصه زمانی ناسازمند جلوه می­ کند که خرد اکتسابی «من» به عامیانگی می­گراید.