1404/02/01
مازیار مهیمنی

مازیار مهیمنی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات فرانسه
تلفن: 38239534

مشخصات پژوهش

عنوان
طراحی مدل فهم ساختارمند سوره های قرآن کریم با استفاده از نظریات ژرار ژنت
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
تفسیر ساختاری قرآن، سوره شناسی، مدل سازی، روایت شناسی، ژرار ژنت، رولان بارت
سال 1396
پژوهشگران مجتبی شکوری(دانشجو)، حسینعلی ترکمانی(استاد راهنما)، مازیار مهیمنی(استاد مشاور)

چکیده

تفسیر ساختاری سوره محور قرآن، با آنکه افق های جدیدی پیش روی مفسرین قرآن گشوده، اما هنوز از نظر روشی دارای خلأها و کمبودهای متعددی است. یکی از این کمبودها، فقدان مدل نظام مند مشخص در تفسیر ساختاری سوره است. این خلأ را می توان با الگوگیری از نظریاتی که در حوزه های دیگر علوم انسانی مطرح شده برطرف ساخت. روایت شناسی که یکی از علوم جدید در حوزه زبان شناسی است، علمی است که به منظور الگوبرداری در این تحقیق انتخاب شده است. روایت شناسی علمی است که به بررسی داستان ها و ساختار آنها می پردازد. مطالعه حاضر با هدف الگوگیری و استفاده از نظریات مطرح در حوزه روایت شناسی، بومی سازی آنها در حوزه قرآن شناسی و طراحی مدل سوره شناسی ساختاری انجام شده است. سوالات اصلی تحقیق این است: چه ارتباطی بین تحلیل مؤلفه های نظریات روایت شناختی ساختارگرایانه ژرار ژنت در داستان های قرآن کریم از یک سو و مفاهیم و معارف الهی سوره های داستانی قرآن وجود دارد؟ آیا می توان این مؤلفه ها را در سوره های غیر داستانی نیز بررسی کرده و نشانه های ارتباط معنادار و منطقی را کماکان دریافت نمود؟ چگونه می توان بر اساس این آزمایش ها و با استفاده از نظریه روایت شناختی ژرار ژنت، مدلی جدید برای فهم ساختارمند مفاهیم سوره های قرآن کریم طراحی نمود؟ در این تحقیق که به روش تحلیلی انجام شده، ابتدا با استفاده از نظریات روایت شناسانه ژرار ژنت و رولان بارت و بررسی روایت شناسانه سوره های نوح، یوسف، شعراء و طه، یک مدل پیش فرض برای سوره شناسی طراحی گشته و سپس این مدل در سوره بقره، به بوته آزمون نهاده شده است. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که ارتباطی منطقی و معنادار بین مؤلفه های ساختار روایی این سوره ها با مفاهیم سوره وجود دارد. همچنین با تسری مؤلفه های روایت شناختی ژنت و بارت به آیات غیر داستانی سوره های فوق، به این نتیجه رسیدیم که می توان از این مؤلفه ها در فضای غیر داستانی هم بهره جست و از طریق آن، به تحلیل و شناخت همه جانبه سوره دست یافت. در فصل چهارم نیز با استفاده از مدل پیشنهادی ژار ژنت، تلفیق آن با نظرات رولان بارت و بومی سازی آن متناسب با ادبیات حوزه تفسیر قرآن، به مدل نوینی برای فهم سوره های قرآن کریم دست یافتیم که در فصل پنجم، استفاده از این مدل برای فهم ساختارمند سوره بقره نیز با موفقیت انجام و روشن شد که مدلی که با الگوبرداری