1404/06/17

مریم محمدی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده هنر و معماری
نشانی:
تلفن: 08138385713

مشخصات پژوهش

عنوان
معماری ایران در سده های نخستین اسلامی و زمینه های شکل گیری آن (از غلبه اعراب تا برآمدن سلجوقیان)
نوع پژوهش
کتاب
کلیدواژه‌ها
معماری دوران اسلامی، صدر اسلام، معماری ساسانی، فرهنگ و هنر، زمینه های شکل گیری
سال 1403
پژوهشگران مریم محمدی

چکیده

در طی سده‌های سوم تا پنجم هجری ما شاهد ساخت بناهای برجسته بسیاری هستیم که یا در متون تاریخی به آن‌ها اشاره شده و یا اینکه تعداد محدودی از آن‌ها برجای مانده است. مساجد تاریخانه دامغان، جامع فهرج، نیریز، نائین، اصفهان، اردستان، ساوه و بناهای آرامگاهی امیر اسماعیل سامانی، گنبد قابوس، رسگت، لاجیم، میل رادکان و موارد دیگر در این زمره‌اند. در ساخت مساجد این دوره به‌تدریج نقشه شبستانی ستون‌دار (که گاه به سبک عربی معروف شده)، با طرح‌های گنبدخانه‌ای ایوان‌دار و موارد دیگری که از نظر طرح، تکنیک و تزیین، تداوم سنت‌های دوره ساسانی است، جایگزین می‌شود. به عبارت دیگر در این دوره، معماری ایران بعد از یک دوره رکود نسبتاً طولانی، به همراه بسیاری از عناصر و اجزای خود، در لباسی جدید نمایان می‌شود (مثال شاخص آن آرامگاه امیر اسماعیل سامانی است که از نظر معماری شکل جدیدی از چهارطاقی‌های ساسانی است). معماری آرامگاهی ایران ‌که به‌تدریج در این دوره شکل‌گرفته، با آغاز قرن پنجم هجری به‌سرعت در قلمرو گسترده‌ای گسترش پیدا کرده و با طرح، تکنیک و تزیینات برجسته، جایگاه خاصی در معماری اسلامی ایران برای خود باز می‌کند. معماری آرامگاهی در دوره اشکانی و به‌ویژه ساسانی، نمودی نداشته و در صدر اسلام نیز آموزه‌های اصیل اسلامی، زمینه‌ مساعدی برای شکل‌گیری این بخش از معماری فراهم نساخته بود، علی‌رغم این، ما شاهد گسترش بسیار معماری آرامگاهی در ایران و مناطق هم‌جوار هستیم. زمینه‌های گسترش این سنت، منشأ این بخش از معماری، نقش عوامل مذهبی، سیاسی و اجتماعی در این تحول، به‌درستی مطالعه نشده است. با توجه به آنچه که گذشت، در این نوشتار تلاش خواهد شد ضمن مطالعه بناهای برجای مانده از این دوره، نقش تحولات سیاسی و اجتماعی و زمینه‌های تاریخی دخیل در شکل‌گیری این معماری را مورد بررسی قرار داده، و همچنین با مطالعه معماری دوره ساسانی، تأثیر معماری ساسانی در شکل‌گیری معماری سده 3 تا 5 هـ.ق. و نیز چگونگی ارتباط‌گیری معماری این دو دوره مورد مطالعه قرار گیرد. اهداف اصلی این نوشتار شناخت علمی نحوه شکل‌گیری و تحول معماری سده سوم تا پنجم هجری، شناخت اصول حاکم بر این معماری، نقش و چگونگی تأثیرگذاری معماری دوره ساسانی در معماری دوره مورد بحث، و نیز برقراری رابطه علمی میان شکل‌گیری معماری این دوره و نیز تحولات اجتماعی و سیاسی همزمان است. هرچند در خصوص بناها و تاریخ این دوره، تحقیقات نسبتاً خوبی صورت گرفته است که از جمله آنها می توان به کتاب هنر و معماری دوران اسلامی (جلد 1) محمد یوسف کیانی و گذری بر معماری متقدم مسلمانان نوشته آرچیبالد کمرون کرسول اشاره کرد؛ باتوجه به اهمیت موضوع و عدم مطالعه همه جانبه آن، این پژوهش با هدف مطالعه هنر معماری صدر اسلام و نقش عوامل مختلف در شکل‌گیری و گسترش معماری این دوره صورت گرفته است. در اینجا تلاش شده تا تصویری روشن از روند شکل‌گیری معماری این دوره بسیار مهم از تاریخ ایران، و تأثیر تحولات مختلف تاریخی و اجتماعی بر آن ارائه کند. به عبارتی دیگر مطالعه زمینه‌های پیدایش این طرح‌ها، بررسی حلقه‌های ارتباطی معماری این دوره با دوره ساسانی و نیز مطالعه ارتباط تحولات معماری با تحولات همزمان در زمینه اجتماعی و سیاسی، از جمله مواردی است که در اینجا به آن پرداخته می شود. بدنه اصلی این نوشتار از نظر زمانی شامل سده‌های سوم، چهارم و اوایل سده پنجم هجری است. این دوره هرچند خود شامل دوره‌های سیاسی کوتاه‌‌تری است، با این حال، دوره نسبتاً واحدی را شکل می‌دهد که در آن ما شاهد تحولات مهم و دامنه‌داری در زمینه سیاسی، اجتماعی، هنری و حتی علمی هستیم. تاکنون کمتر این تحولات در ارتباط با داده‌های باستان‌شناسی و هنری مورد مطالعه قرار گرفته است. هنر معماری، بخشی از این تحولات گسترده است که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت. ظهور دولت‌های محلی و ملی و ساخت اولین بناهای یادمانی، نقطه شروع این دوره تاریخی است. مطمئناً شکل‌گیری این دولت‌ها و تضعیف قدرت خلافت در قلمرو شرقی، سرآغاز تحولات بزرگی در زمینه‌های مختلف تاریخی، سیاسی، فرهنگی و هنری بوده است. از این‌رو قرار دادن چنین نقطه‌ای به‌عنوان نقطه شروع دوره مورد مطالعه، منطقی خواهد بود. برآمدن سلجوقیان در اواسط قرن پنجم هجری، نیز بی‌تردید شروع دوره کاملاً جدیدی در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین و خارج شدن از مرحله انتقالی است. بنابراین تعیین شروع دوره سلجوقی به‌عنوان نقطه پایان دوره مورد مطالعه از نظر علمی توجیه‌پذیر خواهد بود. تهیه و نگارش این کتاب از طریق مطالعات کتابخانه‌ای فراهم شده اما با توجه به اینکه بسیاری از بناهای تاریخی قبلا مورد مطالعه قرار نگرفته و اطلاعاتی در ارتباط با آنها منتشر نشده ، تلاش بسیاری صورت گرفته تا نواقص موجود از طریق مطالعات میدانی ، جستجو در مراکز اسناد و سفارش مقالات برطرف گردد، با این حال نمی‌توان ادعا نمود تمامی بناهای تاریخی در این مجموعه مورد معرفی قرار گرفته است. مطالعه تمامی این بناها مستلزم فعالیت‌های میدانی در گستره ایران اسلامی، با امکانات و وقت بسیار است که این با توجه به شرایط حاضر مقدور نبوده است. در ارتباط با محدوده جغرافیایی این نگارش، مشکلات بیشتری وجود دارد. در دوره مورد بحث ما با یک واحد جغرافیایی، فرهنگی و یا سیاسی خاص مواجه نیستیم که به‌راحتی بتوان پژوهش را در یک محدوده خاص هدایت کرد، بلکه با واحدهای جغرافیایی مختلف (بین‌النهرین، مناطق مختلف فلات ایران و نیز مناطقی از آسیای میانه) و نیز واحدهای سیاسی مستقل و نیمه‌مستقل (صفاریان، طاهریان، سامانیان، آل‌بویه و ...)، روبرو هستیم که به‌تمامی میراث‌بَرِ سنت‌های دوره ساسانی بوده و تمایز میان آن‌ها دشوار است. علی‌رغم این مشکل، محدوده جغرافیایی این کتاب را مرزهای سیاسی کنونی ایران تشکیل داده است و هر کجای نگارش که ضرورت ایجاب کرد، در مقام مقایسه و تجزیه‌وتحلیل، به معماری مناطق دیگر نیز اشاره خواهیم داشت. قلمرو مشخص شده هرچند گسترده به نظر می‌رسد اما با توجه به تعداد اندک بناهای برجای مانده، و توزیع جغرافیایی آن‌ها، جامعه آماری گسترده‌ای به شمار نمی‌آید. در این نوشتار تأکید اصلی بر نحوه شکل‌گیری معماری این دوره و عوامل مؤثر بر آن، اصول حاکم بر این معماری و ارتباط آن با تحولات تاریخی همزمان و نیز معماری دوره ساسانی خواهد بود. لذا کمتر به توصیف بناهای برجای مانده خواهیم پرداخت؛ به‌ویژه با توجه به این حقیقت که بناهای این دوره، قبل از این، مورد مطالعه قرار گرفته و تا حد قابل قبولی معرفی و منتشر شده‌اند. تحقیق در ارتباط با معماری ایران سابقه طولانی دارد و حداقل به حدود صدسال قبل باز می‌گردد. نتایج مطالعات آرتور اوپهام پوپ و همکاران او که اولین بار در سال 1939 م. و در قالب مجموعه بررسی هنر ایران منتشر شده (پوپ و اکرمن، 1387) از جمله مهم‌ترین کارهایی است که در این زمینه صورت گرفته به‌گونه‌ای که بعد از گذشت بیش از 60 سال هنوز اعتبار علمی خود را حفظ کرده و مورد استفاده محققان مختلف قرار می‌گیرد. مقاله روتر (1387) در خصوص تاریخچه معماری ساسانی که در مجلد دوم این مجموعه به چاپ رسیده از جمله موفق‌ترین پژوهش‌هایی است که در ارتباط با کلیات معماری ساسانی صورت گرفته است و پژوهش حاضر نیز در بخش مطالعه معماری ساسانی از آن بهره مناسب را برده است. باز در ارتباط با معماری دوره ساسانی مطالعات و مقالات دیتریش هوف در ارتباط با کلیات معماری ساسانی (Huff, 1987)، ابداع و ساخت گنبد (1366 الف)، معماری فیروزآباد (1366 ب) و موارد دیگر از جمله کارهای علمی است که در این زمینه صورت گرفته است. در مقاله اخیر «مطالعه‌ی گونه شناسی، عناصر و اجزای معماری ایران در دوره ساسانی» (محمدی و همکاران، 1390: 104ـ83) نیز به مطالعه معماری بناهای دوره ساسانی و گونه شناسی اجزا و تزئینات آن پرداخته شده است. در ارتباط با معماری ایران ‌همچنین باید به مطالعات ولفرام کلایس و هیئت باستان‌شناسی آلمان (Kleiss, 1993, 1994) اشاره کرد که نتایج مطالعات آن‌ها بیشتر به آلمانی و در مجله AMI منتشر شده و بخش‌هایی نیز ترجمه شده و در کتاب گزارش‌های باستان‌شناسی ایران به چاپ رسیده است (1354). مطالعات آندره گدار (1358، 1367) نیز از کارهای ارزشمندی است که در ارتباط با معماری اسلامی ایران صورت گرفته است. در دوره اسلامی مطالعات و کارهای منتشره محمد یوسف کیانی (1366)، کرسول (1958م.)، اتینگهاوزن (1378)، رابرت هیلن‌براند (1379)، شیلا بلر و جاناتان بلوم (1388) و محققان دیگر، اطلاعات بیشتری در این زمینه فراهم کرده و راهگشای پژوهشگران معماری اسلامی‌شده است. در داخل ایران بی‌شک محققان بسیاری را می‌توان نام برد که در ارتباط با معماری اسلامی ایران و به‌ویژه معماری صدر اسلام مطالعه کرده باشند. مطالعات ارزشمند محمد کریم پیرنیا، و دیگر محققان معماری سنتی ایران، مهرداد شکوهی، عباس زمانی، شهریار عدل، باقر آیت‌الله زاده شیرازی، علیرضا انیسی و بسیاری دیگر از جمله موارد فوق هستند. با توجه به موارد مطرح شده، از دهه‌های گذشته معماری سده‌های نخستین اسلامی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و مطالعات قابل قبولی در این ارتباط صورت گرفته؛ هرچند ابهامات بسیاری هنوز پابرجاست. بخشی از این ابهامات به دلیل بناها و آثار اندکی است که از این دوره برجای مانده و یا محوطه‌های اندکی است که مورد کاوش و مطالعه قرار گرفته‌اند. بخش دیگر ابهامات به جهت این است که بیشتر این پژوهش‌ها تقریباً تک‌نگاری بوده و یا این‌که صرفاً به توصیف بناها پرداخته و وارد مباحث مهم و جزئی که در نگارش پیش رو مطرح گردیده،‌ نشده‌اند.