معماری که با زمینه بویژه زمینه کالبدی خود ارتباط درهم تنیده ای دارد، هم از نظر هماهنگی بنا با پیرامون خود و هم از نظر ارتباط انسان ها با مکان می تواند عامل موثری باشد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی مفهوم زمینه گرایی پرداخته و هدف آن دستیابی به آن دسته از عوامل معماری است که در ارتباط متقابل بین بنا و زمینه نقش دارند، و همچنین بررسی اولویت و میزان تاثیر هرکدام از آن ها در میزان موفقیت زمینه گرایی یک بنا می باشد. برای رسیدن به این منظور ابتدا متغیرهای کلیدی مشخص شد و سپس در چارچوب یک الگوی مفهومی ارائه گردید. سپس عوامل بدست آمده شامل:1- بعد شهری،2- بعد منظر، 3- معماری توده بنا، 4- معماری عناصر بنا، 5- پوسته بیرونی و 6- جزئیات معماری، در قالب پرسشنامه هایی به 40 نفر از اعضای جامعه متخصصین معماری ارائه گردید تا در مورد اولویت و میزان تاثیر آن ها اظهار نظر کنند. پس از تحلیل داده ها مشخص گردید که بطور کلی عوامل مربوط به بعد شهری و بعد منظر که دارای حوزه نفوذ بیشتری هستند، به ترتیب بیشترین اهمیت را در برقراری ارتباط بین بنا و زمینه دارند و سپس عواملی که دارای ویژگی و ماهیت بصری هستند، دارای اهمیت می باشند.