بررسی تشابه مضمونی و تأثیر و تأثر شاعران و نویسندگان از یکدیگر ضرورت دارد چرا که به درک بهتر آثار آنان کمک میکند. این پژوهش ، در چارچوب ادبیات تطبیقی، بر اساس نظریۀ یان برانوند در قلمر و فولکلور تطبیقی، به بررسی مشابه ت مضمونی شعری از سعدی و داستا نی از بوکاچو میپردازد و به باز « سع دی و داستان » اسب تاز ینهاد « پرسشهای زیر پاسخ میدهد: آیا مشابهت مضمونی میان شعر بوکاچو از مقولۀ توارد و تشابه است، یا از مقولۀ تأثیر و تأثر؟ آیا این تشابه مضمونی از مقول ۀ » شکاری است؟ آیا احتمال دارد هر دو از یک منبع مشترک متأثر » قصههای ب ینالمللی « ی ا » قصههای سرگردان « باشند؟ به علت وجود قرب تاریخی جغرافیایی، و وجود وسایل و طرق مشخص نقل و انتقال )مانند اسب تا زی- « جنگهای صلیبی، اسپانی ای سدههای میانه، و تجارت با کشوره ای خاور نزدیک( حکایت بوکاچو بر خلاف مشابهت مضمونی نه از مقولۀ توارد و تشابه؛ بلک ه » باز شکا ری « سع دی و داستان » نهاد از مقولۀ تأثیر و تأثر است و تصور اخذ و اقتباس مستقیم این دو داستان از یکدیگر بعید و آشنایی بوکاچو با داستان سعدی و حتی عو فی، مقدم بر سعد ی، نامحتمل است. به علاوه، به خاطر شباهتها ی زیاد در جزئیات، در مشابهت مایگان ی و در ترتیب و توالی دو داستان، شا ید بتوان دو داستان را دو روای ت از یک نوع داستان دانست که از یک اصل منشعب شد هاند. به احتمال زیاد روایت شفاهی یا کتبی اصلعربی این داستان به وسیلۀ صلیبیها و از رهگذر زبان لاتین به عنوان زبان میانجی به اروپا راه یافته و بوکاچو از آن متأثر شده است .