امرسون نخستین شاعر آمریکایی بود که مولوی را به جامعۀ آمریکا معرّفی کرد. پس از امرسون دیگر شاعران مکتب تعالی گرایی، از جمله تورو، لانگفلو، و ویتمن به شعر صوفیان پارسی، خاصّه شعر مولوی، روی آوردند. در قرن بیستم مترجمان و شاعرانی نظیر دیوید مارتین، رابرت دانکن، و . ا. مروین، و رابرت بلای کوشیدند که شعر مولوی را به جامعۀ آمریکا معرّفی کنند. پس از آنان، در اوایل دهۀ 1980 بارکس به کمک جواد معین و همچنین بر اساس ترجمه های آربری و نیکلسون بخش هایی از اشعار عارفانه مثنوی، دیوان شمس، و رباعیات مولوی را به فارسی ترجمه کرد. با انتشار ترجمه های بارکس در دهۀ 1980 بود که شعر مولوی در آمریکا به شهرتی چشمگیر رسد. در جستار حاضر تلاش نگارنده بر آن است که بر اساس مطالعات بینارشته ای یعنی مبانی نظری ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه پذیرش اشعار مولوی ترجمۀ بارکس در آمریکا را بررسی کند. دلایل اقبال عام به شعر مولوی در آمریکا را می توان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد. دلایل داخلی به متن مبدا و نویسنده آن و دلایل خارجی به متن مقصد، مترجم و روح زمانه بازمی گردد. سه مورد مهم و تاثیرگذار عبارتند از مضامین جهان شمول و متعالی، ایماژهای نامتعارف و نامانوس، و شعر، موسیقی، و سماع. توجّه و اقبال به یک شاعر یا نویسنده در فرهنگ و زبان دیگر نه در خلا بلکه به واسطه عوامل تعددی اعم از ادبی، فرهنگی، سیاسی، و حتی اقتصادی اتفاق می افتد.