1404/02/01
محمدجواد هراتی

محمدجواد هراتی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: همدان، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم انسانی ، محمد جواد هراتی
تلفن: 38252630

مشخصات پژوهش

عنوان
عوامل مؤثر بر تیرگی روابط ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب اسلامی)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
تیرگی روابط، ایران، کشورهای عربی، خلیج فارس، انقلاب اسلامی
سال 1400
پژوهشگران حسن جلال پور(دانشجو)، محمدجواد هراتی(استاد راهنما)

چکیده

چکیده: روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تاریخ پرفراز فرودی را پشت سر گذاشته است. علارغم روابط طولانی مدت میان ایران و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس اما این روابط دو سوی شمال و جنوب خلیج فارس به علل و عوامل (منطقه ای و فرا منطقه ای) مختلف تیره و پرتنش بوده و می باشد. این رساله در پی این است که عوامل تنش زا میان ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را در دوران قبل و بعد انقلابی اسلامی موردبررسی قرار داده و با مقایسه عوامل مؤثر در تیرگی روابط دو سوی خلیج فارس با توجه به مدارک و اسناد موجود نشان دهد که هر یک از عوامل تنش زا چه مقدار در بروز اختلاف میان ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی مؤثر بوده است. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش: عوامل مؤثر بر تیرگی روابط ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی کدامند.وسؤال فرعی: در مقایسه شرایط قبل و بعد از انقلاب اسلامی کدامیک از عوامل در اختلاف و تنش میان ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مؤثرتر بوده است یافته های این رساله حاکی از آن می باشد که عواملی همچون (اختلافات ارضی و مرزی، مذهب، ناسیونالیسم ایرانی و عربی، فرهنگ سیاسی، مسائل امنیتی این کشورها) به یک اندازه در ایجاد تنش میان دو سوی خلیج فارس (در دوران قبل و بعد از انقلاب) مؤثر بوده، اما در این میان نوع ساختار حاکم در دوسوی خلیج فارس(بعد از انقلاب) ویک عامل منطقه ای مؤثر یعنی (رژیم اسرائیل) و عامل فرامنطقه ای (آمریکا) نقش بسیاری در تیرگی روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بخصوص در دوران بعد انقلاب اسلامی داشته اند؛ بنابراین هدف این رساله مطالعه تطبیقی عوامل اختلاف و تنش میان ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی می باشد. روش پژوهش در این رساله بر اساس روش تحلیلی-توصیفی و به صورت تطبیقی می باشد، این روش یکی از اصلی ترین روش ها در حوزه ی علوم اجتماعی، به ویژه در جامعه شناسی تطبیقی و تاریخی، اسـت. در واقع این روش مبتنی بر مقایسه برای فهم مشابهت ها و تفاوت هاست و بر اساس منابع کتابخانه ای، منابع اینترنتی و اسناد نوشته شده است. چارچوب نظری مورد استفاده در این رساله ترکیبی از سه نظریه واقع گرایی،سازه انگاری و نوواقع گرایی(واقع گرایی ساختاری ) می باشد.