ساختار نوین سیاسی عراق پس از صدام که به عنوان سد نفوذی برای گسترش نفوذ منطقه ای ایران و گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه به شمار می آمد شرایط جدید را برای کنش گری منطقه ای ایران فراهم نمود و فرصت های بیشتری در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفت. مقاله حاضر در قالب نظریه سازه انگاری در تلاش است تا چگونگی تأثیر تحولات جدید عراق بر نوع کنش گری منطقه ای جمهوری اسلامی را تبیین نماید. مقاله به این سؤال اساسی پاسخ می دهد که نظم جدید عراق چه تأثیری بر کنش گری منطقه ای ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با سقوط صدام و ژئوپلیتیکی شدن تشیع، جایگاه جمهوری اسلامی به ویژه از دیدگاه سیاسی، اجتماعی، رسانه ای و فرهنگی در منطقه ارتقا یافته و جمهوری اسلامی توانسته است اثر گذاری و نقش آفرینی بهتری نسبت به گذشته داشته باشد .