حیات و پویایی جامعه و شکل گیری روابطی سالم و انسانی، در گرو مولّفه های گوناگونی است. در بین کنش گرهای مختلف، عقلانیّت و تفکّر، نقشی اساسی دارند. این موضوع مورد توجه آموزه های دینی قرار گرفته و در میان آنان، گزاره های فراوانی در نهج البلاغه، پیرامون موضوع پیش گفته و ترسیم مسائل و رفتارهای اجتماعی بر پایه اندیشیدن به چشم می خورد. مقاله حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با هدف یافتن اهمیّت و تاثیر خردورزی بر حیات و روابط اجتماعی در نهج البلاغه، نشان می دهد که این تاثیر در دو گروه قابل دسته بندی و ارائه است. گروه نخست، تاثیرات شناختی است، شامل: فهم و بصیرت اجتماعی؛ راه یابی و هدایت جامعه؛ پندپذیری و عبرت آموزی. گروه دوّم، تاثیرات رفتاری بوده، شامل: یاری حق و ترویج نیکی؛ گسترش تقوا و فضیلت های اجتماعی؛ نفی دنیاگرایی و رقابت های مادّی؛ بهبود رفتارهای فردی و جمعی، مهرورزی و هم بستگی اجتماعی. ضمن این که جامعه دارای تاثیرات مثبت و منفی بر عقل آدمی است، از جمله: تقویت، لغزش، سرگردانی و ناکارآمدی. بدین روی، خِرد و حیات اجتماعی دارای تاثیراتی دوسویه بر یکدیگر هستند.