برپایی حکومت ها در طول تاریخ، با اهداف متفاوتی صورت می پذیرفته که دست یابی به قدرت و تسلّط بر منابع انسانی و اقتصادی، بخش قابل توجّهی از این اهداف بوده است. حکومت اسلامی به دلیل ریشه های مکتب توحیدی آن، جلوه ای دیگر از انواع حکومت ها را با اهدافی متفاوت ارائه می دهد که بخشی از آن ها، اهداف اخلاقی است. حکومت علوی و انقلاب اسلامی ایران، نمونه هایی از این دست بوده که برنامه هایی را برای پویایی اخلاق در حوزه فردی و اجتماعی به اجراء درآورده اند. به نظر می رسد، اهداف اخلاقی این دو حکومت، در نهج البلاغه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تبیین شده و هم راستا می باشند. هدف آن است که ضمن اثبات لزوم پیش بینی اهداف اخلاقی برای حکومت، این موارد استخراج و تحلیل شده، تا میزان اشتراک این دو متن در زمینه اهداف اخلاقی مشخص گردد. مقاله حاضر، ضمن مطالعه هر دو منبع، به این نتیجه دست یافته است که هر دو، پویایی اخلاق فردی و اجتماعی را در رأس اهداف حکومت دانسته و ضمن هم پوشانی با هم، پنج محور را مورد بحث قرار داده اند، شامل: رشد و سعادت انسان، گسترش فضایل اخلاقی، هدایت فردی و اجتماعی، برپایی و تقویت دین و مقابله با انحراف و گمراهی.