ایدۀ امنیت اجتماعی با مکتب کپنهاگ و از اوایل دهۀ 1990 مطرح شد. بعدها با توسیع و تعمیق مفهوم امنیت، ابعاد جدیدی مانند امنیت وجودی پدیدار شد که میتواند در مقولۀ امنیت اجتماعی قرار بگیرد، زیرا آن هم در مقابل تهدیدات اجتماعی معنادار می شود. دراین نوشتار، پس از بحثی تئوریک در باب امنیت اجتماعی، پاسخ های لیبرالیسم و جامعه گرایی به این مسأله و پاسخ حکومت مردمسالاری دینی به امنیت اجتماعی بررسی خواهد شد. استدلال میشود که حکومت مردم سالاری دینی، با ابعاد معنوی و تأکیدش بر جماعت، تقلیل تفاوت های قومی فرهنگی به مسائل سطح متغیرات (در مقابل سطح -ثابتات دینی)، تأکید بر اخوت وحدت اسلامی بین مذاهب اسلامی و تأیید حقوق انسانی وفرهنگی ادیان غیر اسلامی (من جمله از طریق عقد ذمّه) در امر حفظ امنیت اجتماعی با مشکلی مواجه نمی شود. از سوی دیگر، به دلیل تأکید حکومت دینی بر ثابتات دینی و مخاطب تلقی کردن فطرت بشری و تأکید بر نقش زمان و مکان در اجتهاد، از معضل و معمای ذوحدین لیبرالیسم و جامعه گرایی فاصله می گیرد.