پیوستگیِ نحو و معنا میان دستورِ زبان های مختلف، پدیده ای صادق و اثبات پذیر است و صدای دستوری به عنوانِ یک موقعیّت ویژه دستوری، به بازنمودِ دلالتِ ساخت های نحوی می پردازد. از آن جایی که متن نهج البلاغه متنی ادبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و به بیانی بهتر، ویژگی هایی جامع و مانع را در خویش جمع آورده است که خواننده را علاوه بر اعتراف به درجه بالای بلاغت امیر مؤمنان، به جستجوی معنا نیز، کنجکاو می کند، از این روی نویسندگان، صدای دستوری را که ارتباط ساخت های نحوی جملات با یکدیگر را آشکار می-کند، برای تحقیق در این نامه مهّم مناسب دیدند و از آن جهت که صدای دستوری در فعل بررسی می گردد، اصطلاح تناوب را در تکمیل فرایند مقاله خویش ضروری دانستند؛ چرا که تناوب بخشی از صحنه توصیفی فعل را در کانون توجّه قرار داده و تغییر معنا را در دو ساخت نحوی به ظاهر یکسان ایجاد می کند. آن چه به کمک روش توصیفی- تحلیلی و به واسطه منابع اینترنتی موثق و نیز مراجعه به کتاب خانه، حاصل آمد، به این قرار است: کلایمن مشخصه صدای دستوری را تناوبِ فعّال/ میانی معرّفی می کند که به هنگام مطابقت بر افعال نامه پنجاه و سوّم نهج البلاغه، بیش ترین بسامد را داشت. تناوب نشان دار در دسته صداهای فعّال/ میانی، با درجه بندی نقش شرکت کننده ها در فرایند فعلی نیز، دارای بیش ترین فراوانی است. تناوب منظّم از نظر کلایمن در 10 فعل به ایجاد معنا می پردازد و در میان این تناوب-ها، 6 فعل، دارای تناوب مکانی هستند. تناوب مکانی، مفعول غیرمستقیم را به صحنه فعلی نزدیک تر و در نتیجه کنش پذیرتر کرده است. کلید واژه ها: معنا و نحو، صدای دستوری، کلایمن، تناوب، نهج البلاغه، نامه پنجاه و سوّم.