مقالهی حاضر بر آن است تا نشان دهد، در سیر و سلوک عرفانی، مسئلهی زمان از چه جایگاهی در آموزههای نهجالبلاغه برخوردار است. با واکاوی آموزههای این کتاب شریف، معلوم میگردد که توجه به زمان تا چه اندازه میتواند در ترقی و تدلی سالکان در مراتب قرب موثر باشد. غفلت سالک از مسئلهی زمان، آفات سلوکی بسیاری برای او دربردارد، لذا توجه به معارف حضرتش به خصوص دستورالعملهایی که برای سالکان در جهت بهرهگیری از زمان توصیه فرمودهاند، بسیار ضروری به نظر میرسد. نتیجه این مقاله که به روش توصیفی، تحلیلی سامان یافته، آن است که مبحث زمان در تأملات توحیدی امام علی(ع)، واقعیت خارجی داشته و حضرتش سالک را در زمان گذشته به عبرتگیری از آن و در زمان حال به غنیمت شمردن فرصتها و در زمان آینده به پرهیز از آرزوهای دور و دراز ملزم میداند. نکته بدیع، اینکه امام علی(ع) نیت را در محدوده زمانی خاصی منحصر ندانسته و آن را در تمامی ادوار زمان برای سالک در سریان و جریان دانسته است. بر این اساس میتوان گفت از منظر نهجالبلاغه در نسبت نیت سالک و زمان محدودیتی وجود نداشته و سالک براساس حصّه وجودی خویش در تمامی زمان ها سلوک دارد.