نقش شناخت در انگیزش انسان به سوی عمل یکی از مهم ترین ایدههای سقراط است. او برای شناخت، مراتب مختلفی قائل است و بالاترین مرتبۀآن را خودشناسی معرفی میکند. سقراط معتقد به وحدت معرفت و فضیلت است و قابلیت اصلی انسان را معرفت و منشأ اصلی عمل اخلاقی را شناخت و معرفت میداند. از نظر او هیچ کس عالمانه مرتکب عمل نادرست نمیشود. شناخت صحیح که سقراط آن را معرفت مینامد، منجر به انگیزش انسان به سوی افعالی چون احساس مسئولیت در قبال جامعه، تأثیر در ارتباط انسان با خدا و نوع دعا کردن و نیایش با او و تمام افعال خوب میشود. اگر این دیدگاه سقراط به مبانی اخلاق اسلامی در کلام امیرمؤمنان(ع) عرضه شود بخشهایی از آن مانند آنچه مورد اشاره واقع شد، قابل تأیید است؛ اما مهم ترین بخش آن یعنی علیّت تامه شناخت، جهت انگیزش اخلاقی، مورد تأیید نیست. در این مقاله نظریۀ سقراط در خصوصِ انگیزش اخلاقیِ مبتنی بر شناخت، با استفاده از کلام امام علی(ع) مورد نقد و بررسی قرار گرفته و تفاوت این دو دیدگاه تبیین شده است. دیدگاه سقراط در خصوص ذو مراتب بودن شناخت و یکسان نبودن تأثیر این مراتب در انگیزش انسان و سببیت شناخت جهت انجام عمل متناسب تأیید امام علی (ع) را به همراه دارد و عدم کفایت شناخت جهت انگیزش اخلاقی انسان و توجه ویژه به نقش شناختهای مرتبط با حواس ظاهری از مهمترین وجوه امتیاز دیدگاه امیر مؤمنان (ع) نسبت به دیدگاه سقراط است.